«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
اتفاق بزرگی که این روزها افتاده، نه ضررهای روزانه کسبوکارهای اینترنتی ناشی از قطع اینترنت و فیلترینگ است و نه حتی تعدیل و تعطیلی فراگیر در اکوسیستم نیمهجان استارتآپی. اتفاق بزرگ از بین رفتن «انگیزه» است. عاملی که در کتاب محبوب این روزها، «چرا ملتها شکست میخورند»، عجم اوغلو و رابینسون آن را ناشی از مکانیسم «نهادهای همهشمول و فراگیر»، «اعتماد به ثبات» سازوکارهای حکمرانی و به رسمیت شناختن «حق مالکیت خصوصی و مالکیت معنوی» میدانند و شرط لازم برای شکوفایی اقتصادی.
حالا فعالان استارتآپی در پی اتفاقات اخیر احساس میکنند نهادهای تصمیمگیر اهمیتی به دغدغهها و اولویتهایشان نمیدهد و در مقابل به صورت مستمر به حمایتهای مالی و معنوی از گروهی از «خودیها» در اکوسیستم میپردازند و خبری از «همهشمولی و فراگیری» در این نهادها نیست. آنها هیچ نقشی در سیاستگذاریها و تصمیمگیریها ندارند و حتی طرح صیانت با وجود تمام مخالفهایشان، از مسیرهای غیرقانونی یا فراقانونی به اراده نهادهایی غیرفراگیر اجرا میشود. فعالان استارتآپی احساس میکنند دیگر نمیتوانند به حداقلهایی که یک کسبوکار اینترنتی برای رشد نیاز دارد، یعنی دسترسی به اینترنت و پایداری دسترسی به خدمات رایج بینالمللی، «اعتماد» کنند. در شرایطی که نه تنها منشأ و دلیل اختلالات فراگیر اینترنت اعلام نمیشود که حتی کسی مسئولیت فیلترینگها را هم نمیپذیرد و مشخص نیست چه چیزهایی چرا و تا کی قرار است فیلتر بماند، طبیعی است که اعتماد به بستری پایدار برای ایجاد کسبوکار اینترنتی و حتی غیراینترنتی از میان برود.
آنها احساس میکنند حتی «حق مالکیت» در کشور بیمعناست! زیرا به یکباره و به راحتی هزاران کسبوکار اینستاگرامی و صفحه صدها استارتآپ بزرگ و کوچک در شبکههای اجتماعی، به عنوان بخشی از «داراییهای نامشهود» آنها مسدود و فیلتر میشود. صفحههایی که برخی از آنها در پی تلاش طولانیمدت متخصصان دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا و با صرف هزینههایی قابل توجه صدها هزار نفر مخاطب جذب کرده بودند و ارزش ریالی بسیار بالایی داشتند. آنها بارها شاهد قطع مکرر اینترنت، به عنوان بستر و زمینی که ساختمان کسبوکارهای اینترنتی روی آن بنا شده، بودهاند. در چنین شرایطی به نظر میرسد مالک اصلی اینترنت و تمام خدمات مربوط به آن حاکمیت است و این زمین موقتاً به اجاره فعالان بخش خصوصی درآمده است تا از آن بهرهبرداری کنند! همه اینها وقتی مأیوسکنندهتر میشود که فعالان اکوسیستم استارتآپی میبینند قوانین و مصوبات جدید در حوزه «حکمرانی فضای مجازی» قرار است عرصه را از این هم تنگتر کند. همه اینها باعث شده «انگیزه»، که اصلیترین محرک موثر در توسعه اقتصادی فراگیر است، نابود شود. در نبود انگیزه و اعتماد، کمتر کسی ریسک راهاندازی یک استارتآپ را میپذیرد. کمتر سرمایهگذاری ریسک مشارکت برای چیزی را که ممکن است به یکباره با تصمیمات حاکمیتی یا فیلترینگ نابود شود میپذیرد. کنشگران صنفی کمتری جرات و تمایل تلاش برای بهبود قوانین و شرایط کسبوکارها خواهند داشت. در چنین وضعیتی متخصصان کمتری اشتیاق به ماندن و ساختن دارند. در غیاب انگیزه و اعتماد، اکوسیستم میمیرد.