skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پلیس چگونه از ابزار نظارتی استفاده می‌کند؛ وقتی فناوری از مقررات جلو می‌زند

۲ بهمن ۱۴۰۱

زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه

شماره ۱۰۸

ابزار نظارتی پلیس

اداره‌های پلیس محلی به‌طور روزافزون از ابزار نظارتی قدرتمند استفاده می‌کنند درحالی‌که نظارت بیرونی (oversight) بر آنها محدود است.

اداره پلیس محلی‌تان شاید بیش از آنچه فکر می‌کنید شما را بشناسد. جان فزمن روزنامه‌نگار می‌گوید پلیس معمولاً می‌تواند به ابزار نظارتی بسیار قدرتمند دسترسی داشته باشد- از جمله دوربین‌های مداربسته‌ای که در دسترس عموم قرار دارند، خوانش خودکار پلاک خودروها و دستگاه‌های ردیابی تلفن همراه – درحالی‌که نظارت بیرونی بر آن محدود است. فزمن با اداره‌های پلیس مختلف همراه شد تا مشاهده کند افسران چگونه فناوری را در کار روزمره‌شان به کار می‌گیرند. برای مثال، پلیس نیوآرک در نیوجرسی، از برنامه‌ای به نام Citizen Virtual Patrol (گشت مجازی شهروند) استفاده می‌کند. این برنامه به افراد اجازه می‌دهد تا در خانه‌هایشان بنشینند و ویدئوهای زنده از دوربین‌های جایگذاری‌شده در شهر را تماشا کنند. فزمن می‌گوید: «این برنامه به مردم کمک می‌کند تا کل شهر را ببینند. من در حدود ۵۰ مایلی شمال نیوآرک زندگی می‌کنم و می‌توانم در خانه‌ام وارد حساب کاربری برنامه شوم و ویدئو زنده را از ۱۲۶ دوربین مستقر در شهر دریافت کنم. این دوربین‌ها را اداره جدید ایمنی عمومی در نقاط مختلف شهر نصب کرده است.»

اداره‌های پلیس می‌گویند چنین فناوری‌هایی به کاهش جرم کمک می‌کنند. اما فزمن در کتاب جدیدش به نام (We See It All: Liberty and Justice in an Age of Perpetual Surveillance) به بررسی مشکلات حریم در ارتباط با این تاکتیک‌ها در ایالات متحده آمریکا می‌پردازد، با توجه به اینکه مقررات در هر ایالتی متفاوت‌ است. فزمن می‌گوید: «قوانین متعدد و پراکنده‌ای برای بخش‌های عمده این فناوری وجود دارد زیرا بسیار جدید است و با سرعت زیادی تغییر می‌کند. درحالت‌کلی، حتی وقتی مقرراتی وضع می‌شود، مجازاتی برای نقض آنها وجود ندارد یا ممکن است مجازات به‌اندازه کافی سنگین نباشد. کتابم ضد فناوری نیست. طرفدار دموکراسی و طرفدار مقررات است.»

دوربین‌ها در اختیار: «گشت مجازی شهروندی»

«گشت مجازی شهروندی» شبکه‌ای متشکل از دوربین‌های دولتی است که مردم می‌توانند از طریق لپ‌تاپ به آنها دسترسی پیدا کنند. ایده این است که مردم به‌نوعی بتوانند نظارت کنند و از پشت چادر ناشناسی درباره ارتکاب جرائم شهادت بدهند. از نظر فنی، دوربین‌ها چیزی را نشان نمی‌دهند که یک ناظر در خیابان نتواند آن را ببیند. بنابراین این برنامه صرفاً خیابان‌های عمومی را نشان می‌دهد. آپارتمان هیچ‌کس در معرض دید این دوربین‌ها نیست. دوربین‌ها از پنجره به خانه‌های مردم نگاه نمی‌کنند.

ازطرف‌دیگر، حیاط‌های مردم دیده می‌شوند. مردم انتظار بیشتری درباره حریم دارند اما این برنامه اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که مردم شاید نخواهند دیگران چیزی درباره آنها بدانند. برای مثال، فرض کنید نامزد سابقم در نیوآرک زندگی می‌کرد و من دوربینی را که خانه‌اش را نشان می‌داد تماشا می‌کردم. دیدم که با چمدان رفت و بعد مشاهده کردم که برای چند روز هیچ فعالیتی در خانه‌اش انجام نگرفت. می‌توانستم حدس بزنم که او خانه نیست. همچنین می‌توانستم زمان رفت‌وآمدش به خانه را بدانم و دوستانش را که به خانه‌اش می‌رفتند شناسایی کنم. درست است که همه این چیزها را اگر مقابل خانه‌اش بودم می‌توانستم کشف کنم اما در آن صورت دیده می‌شدم. دوربین به من اجازه می‌دهد تا نامرئی باشم. و هر شخصی که وارد حسابش می‌شود و قسمت‌های مختلف شهر را می‌بیند نامرئی است. بنابراین به نظرم وقتی درباره فناوری‌های پلیس حرف می‌زنیم، باید به موضوعی دیگر هم فکر کنیم و آن موضوع این است که هر مورد منفردی ممکن است بدون مشکل باشد. اما وقتی مقیاس گسترش پیدا می‌کند، درباره چیز بسیار متفاوتی حرف می‌زنیم.

خوانشگر خودکار پلاک خودرو یا ALPR

خوانشگرهای خودکار پلاک خودرو (automatic license plate readers) یا ALPR، دوربین‌های کوچکی هستند که به خودروهای پلیس وصل می‌شوند. اگر با دقت دنبال‌شان نگردید احتمالاً نبینیدشان. نوعی دوربین مسطح کوچک در جلو یا سقف خودرو پلیس وجود دارد که وقتی خودرو پلیس عبور می‌کند، تصویر هر پلاک خودرویی را ثبت و آن را به حروف و ارقام ساده تبدیل می‌کند. این دوربین‌ها در مجموع داده‌های جغرافیایی را به وجود می‌آورند. بنابراین، اینکه خودرو کجا بود و چه زمانی مشاهده شد وارد پایگاه‌داده می‌شود. و بار دیگر، موضوع مقیاس بزرگ است. اینکه پلیس شماره پلاک خودروها در فضای عمومی را ثبت می‌کند و می‌داند خودرو کجا و چه زمانی پارک شده غیرقانونی نیست. اما اگر به خیابان نگاه می‌کردید و می‌دیدید که افسر پلیس شماره پلاک هر خودرویی را در طول تمام روز و هر روز می‌نویسد، شاید به این فکر می‌کردید که قرار است با آن شماره‌ها چه کند. اداره پلیس نیز اگر افراد را به این ماموریت می‌گماشت، شاید به این فکر می‌کرد که آیا اختصاص دادن این‌ همه نیرو به صرفاً نوشتن شماره پلاک خودروها ارزشش را دارد.

نبود مقررات و جمع‌آوری داده پلاک‌ خودرو

وقتی درباره خطرات خوانشگرها می‌نویسم منظورم حذف کردن آنها نیست زیرا این کار به پیدا کردن خودروهای مسروقه کمک می‌کند. به پیدا کردن خودروهای مورداستفاده در جرائم کمک می‌کند. مساله این است که آن ۹۹.۹۹ درصد خودروهایی که درگیر جرم نشده‌اند چطور؟ با داده‌های آنها چه می‌کنید؟ ایالت‌های مختلف درباره اینکه داده‌های خوانشگرها تا چه زمانی باید نگهداری شوند قوانین بسیار متفاوتی دارند. برای مثال، در نیوهمپشایر، اگر خودرو با هیچ جرمی ارتباط نداشته باشد و تحت تعقیب نیز نباشد، داده‌های آن باید ظرف سه دقیقه حذف شوند. ایالت‌های دیگری هم هستند که محدودیت‌های ۲۴ ساعتی تعیین می‌کنند. اما ایالت‌های زیادی نیز وجود دارند که هیچ محدودیتی تعیین نکرده‌اند و صرفاً آن‌همه عکس پلاک خودرو را در یک پایگاه‌داده عظیم جمع‌آوری می‌کنند. امنیت این پایگاه‌داده‌ها معمولاً ضعیف است. به همین دلیل است که روزنامه‌نگاری در سال ۲۰۱۵ ناخواسته وارد کل پایگاه‌داده خوانشگرهای پلاک خودرو اداره پلیس بوستون شد. بحث این است؛ جمع‌آوری در مقیاس کلان، فقدان مقررات درباره مدت‌زمان نگهداری از این اطلاعات- و اغلب فقدان امنیت در پایگاه‌داده. ترکیب این مشکلات باعث می‌شود چنین فناوری‌هایی واقعاً نگران‌کننده باشند.

شناسایی صدای شلیک گلوله

ShotSpotter یک حسگر صوتی است که برای تشخیص صدای شلیک گلوله طراحی شده. این حسگرها را در نیوآرک، نیوجرسی مشاهده کردم. معمولاً شبیه الماس یا مستطیل کوچک سفیدند که روی تیر چراغ‌راهنما نصب می‌شوند. این حسگرها آموزش دیده‌اند تا صدای شلیک «بلند و ناگهانی» بین ۱۲۰ و ۱۶۰ دسی‌بل را تشخیص دهند. وقتی حسگر چنین صدایی را می‌شنود، هشداری به ستاد ShotSpotter می‌فرستد تا یک فرد به آن گوش کند و نتیجه بگیرد که صدای شلیک گلوله بود یا صرفاً صدای خودرویی بود که ناگهان ترمز کرده است. وقتی در ستاد ShotSpotter در کالیفرنیا حضور داشتم، هشداری دریافت شد که در اصل به صدای ترمز کامیون جِیک برِیک مربوط می‌شد- موتور این کامیون حین ترمز صدای زیادی را با سرعت بالا تولید می‌کند. حسگرها وقتی صدای شلیک گلوله را می‌شوند، به اداره پلیس محلی اطلاع می‌دهند و می‌گویند چند شلیک، کجا و چه زمانی انجام گرفته‌ است. این حسگرها در اصل می‌توانند افسران را به صحنه تیراندازی احتمالی اعزام کنند.

سوءظن‌ نسبت به اسپات‌شاتر

آنچه درباره ShotSpotter فکر می‌کنم به این قرار است: وقتی این گزارش را تهیه می‌کردم، افراد زیادی معتقد بودند این نوع فناوری برای شنود گفت‌وگوهای خصوصی مورد استفاده قرار می‌گیرد. فکر می‌کنم چنین تصوری به‌شدت دور از واقعیت است. تا جایی که می‌دانم، هرگز پرونده‌ای در ایالات متحده آمریکا وجود نداشته که در آن از گفت‌وگوی ضبط‌شده توسط ShotSpotter استفاده شده باشد. هر اداره پلیسی و هر مسئولی در این زمینه می‌گوید ShotSpotter نمی‌تواند گفت‌وگوها را بشنود و آموزش دیده که صداهای بلند و ناگهانی را تشخیص دهد. مردم این‌طور صحبت نمی‌کنند.

اما این درسی آموزنده است درباره چگونگی استفاده از فناوری برای تقویت یا تضعیف روابط بین پلیس و شهروندان. فکر می‌کنم در بسیاری از موارد، اداره‌های پلیس خرید ShotSpotter و استقرار آن را بدون اطلاع‌رسانی به مردم انجام می‌دهند. اما پلیس باید به مردم بگوید: «گوش کنید، اتفاقی که روی تیرهای چراغ‌راهنما می‌افتد به این شرح است. سازوکارش این است. گفت‌وگوها را نمی‌شنود. اگر سوالی دارید، لطفاً با ما در میان بگذارید.» این بی‌توجهی در حالی رخ می‌دهد که شهروندان از اجتماع‌هایی می‌آیند که اعتمادشان به پلیس را طی سال‌ها از دست داده‌اند و دلایل خوبی برای این بی‌اعتمادی دارند. به‌این‌ترتیب، مردم صرفاً می‌بینند قطعه فناوری دیگری آن بالا نصب شده است.

اگر شما شهروند رنگین‌پوست بودید و در اجتماعی زندگی می‌کردید که پیشینه طولانی در بی‌اعتمادی به پلیس داشت و ناگهان پلیس می‌گفت این حسگر صدای گلوله را می‌شنود، از خود نمی‌پرسیدید چه چیزهای دیگری را نیز می‌شنود؟ فناوری به‌خودی‌خود خوب یا بد نیست اما پلیس باید درباره نحوه استفاده از آن بسیار هوشیار باشد. پلیس باید تلاش کند تا اعتماد عمومی را جلب کند- به‌ویژه در اجتماع‌هایی که از دیرباز نسبت به پلیس بی‌اعتماد بوده‌اند.

جمع‌آوری داده‌های موبایل با IMSI (شناسه بین‌المللی مشترک موبایل)

IMSI شبیه یک دکل مخابراتی است و تلفن همراه‌تان را مجبور می‌کند تا به آن وصل شود. و آنچه بعداً اتفاق می‌افتد این است که همه فراداده‌های گوشی‌تان (نه داده‌های تماس صوتی) خوانده می‌شود؛ از جمله متن‌هایی که ممکن است به وب‌سایت بفرستید، فهرست تماس و مدت‌زمان گفت‌وگو. این کار حتی بدون شناسایی محتوای واقعی گفت‌وگو انجام می‌گیرد. IMSI به تلفن‌تان وصل می‌شود و موقعیت جغرافیایی‌تان را شناسایی می‌کند.

IMSI به‌تازگی بر اساس دستور دادگاه ایالات متحده آمریکا مورد استفاده قرار می‌گیرد اما وضعیت همیشه این‌طور نبوده است. و آنچه اتفاق می‌افتد این است که حتی اگر این فناوری با دستور دادگاه علیه فردی خاص اعمال شود، داده‌های هر تلفن همراه دیگری در منطقه مدنظر مکیده می‌شود. البته بار دیگر باید اشاره کرد که این کار در تعقیب‌ومراقبت پلیس نیز انجام می‌گیرد. اگر پلیس مظنونی را تعقیب کند، همه افرادی را نیز می‌بیند که از کنار او رد می‌شوند. اما تفاوت در این است که پلیس در فرایند تعقیب، داده‌های رهگذران را نگهداری نمی‌کند درحالی‌که IMSI‌ها داده‌های مکیده‌شده را برای مدتی طولانی‌تر از حد مناسب ذخیره می‌کنند. و بار دیگر، هیچ شکی نیست که می‌تواند به پلیس کمک کند تا مجرمان جدی را دستگیر کند. اما باید مقرراتی وجود داشته باشد درباره زمان به‌کارگیری این فناوری و سرنوشت داده‌هایی که در طول تعقیب‌ومراقبت به‌طور تصادفی مکیده می‌شوند.

مشکل پلیس در استفاده از داده‌ها

برنامه‌های پیش‌بینانه پلیس، برنامه‌هایی هستند که مقادیر عظیم داده‌های کیفری گذشته را هضم می‌کنند و بر اساس این داده‌ها و راهکارهای گذشته، می‌گویند این منطقه احتمالاً امروز با ریسک بالاتر جرم مواجه است. بنابراین افسران گشت باید به این منطقه اعزام شوند. نگرانی‌ام درباره چنین برنامه‌هایی این است که داده‌های کیفری گذشته، اسناد بی‌طرفانه‌ای نیستند که همه جرائم رخ‌داده در یک شهر را بازنمایی می‌کنند. داده‌های کیفری صرفاً اسنادی هستند که آنچه را پلیس می‌داند انعکاس می‌دهند. و با نظر به سوگیری تاریخی پلیس علیه اجتماع‌های اقلیت و مناطق فقیرنشین، این برنامه‌ها ممکن است سوگیری‌های نژادی گذشته را به‌عنوان راهکارهای امروزی نهادینه کنند.

توجیه فناوری‌های مداخله‌گر

می‌خواهم نکته‌ای را درباره «کارآمدی به‌عنوان توجیه» بیان کنم: چیزهای بسیار زیادی وجود دارند که به پلیس کمک می‌کنند جرائم بیشتری را حل کنند اما با سبک زندگی در جامعه آزاد در تضادند. نظارت بر همه در تمام اوقات به پلیس کمک می‌کند تا جرائم بیشتری را حل کند. بازداشت بدون دادگاه به پلیس کمک می‌کند تا جرائم بیشتری را حل کند. اما همه این کارها با زندگی در یک دموکراسی آزاد، باز و لیبرال در تضادند. بنابراین، وقتی به این فناوری‌ها و آنچه می‌توانیم بپذیریم فکر می‌کنیم، نباید صرفاً به کمک به پلیس برای حل جرائم بیشتر فکر کنیم زیرا تقریباً همه فناوری‌ها در این زمینه به پلیس کمک می‌کنند- حداقل در سطوح پایین‌تر. سوال این است: آیا پیاده‌سازی این فناوری ارزش فدا کردن حریم و آزادی را دارد؟ و اگر چنین باشد، چه محدودیت‌هایی را حاضریم تعیین کنیم؟ چه مجازاتی را برای عدم رعایت این محدودیت‌ها در نظر می‌گیریم؟ بنابراین سوال واقعی این نیست که آیا فناوری موثر واقع می‌شود؛ سوال این است که با چه هزینه‌ای؟ و اگر فناوری‌های جدید ارزش‌اش را نداشته باشند، می‌توانیم روشی پیدا کنیم تا پلیس ابزاری برای حل جرائم داشته باشد اما ما نیز آسوده باشیم که این ابزار مورد سوءاستفاده قرار نمی‌گیرند، علیه‌مان به کار نمی‌روند و برای نظارت بر ما اعمال نمی‌شوند؟

منبع: ان‌پی‌آر

این مطلب در شماره ۱۰۸ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۰۸ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/dtf

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو