صنعت فناوری رو به رشد است و افزایش استارتآپهای نوآوری و جریان سرمایههای ماجراجویانه و امید به ارزش بالا در عرضه سهام عمومی نیز این روند را تسریع کرده. عرضه سهام فیسبوک بزرگترین عرضه بازار سهام آمریکا در کل تاریخ بود و استیو جایز نیز اسطورهای از خود به جا گذاشت که استاندارد نوآوری و رهبری صنعتی را برای همیشه بالا برد. هرچند اندازه و موفقیت این اسطورهها یک استثنا بود اما شرکتهای فناوری با هر اندازهای فرصت و مسئولیت آن را دارند که بتوانند کمک کنند. بشردوستی نهتنها به دریافتکننده کمک میکند بلکه به کمککننده نیز منفعت میرساند. فرهنگ کمک میتواند نیرویی قدرتمند در جنگ استعدادهای فنی باشد و در نتیجه انسانهای بیشتری به دنبال کارهایی هستند که ایدهآلهای شخصی، حرفهای و بشردوستانه را در خود داشته باشند. این مساله به ویژه برای افراد جدیدی صحت دارد که به دنبال وارد کردن کلیت شخصیتشان به کار هستند و توانایی کار در عین کمک به دیگران را هم دارند. بشردوستی صرفاً یک ایدهآل ارزشمند نیست بلکه تعهد یک برند در برابر مشتریانش است. نظرسنجی اخیر در میان مدیران شرکتهای مختلف نشان داد 84 درصد معتقدند جامعه از شرکتها انتظار دارد نقش فعالتری در محیط زیست و مسائل اجتماعی و سیاسی داشته باشند. بشردوستی سازمانی به ما امکان میدهد انتظارات این قرارداد اجتماعی را برآورده کنیم؛ این باید ماموریتهای شرکت فناوری باشد. چهرههای پیشرو در بشردوستی در دنیای فناوری زیاد هستند. بیل گیتس و همسرش ملیندا استاندارد بالایی برای بشردوستی ایجاد کردهاند و بیش از 26 میلیارد دلار در سال 1994 به چنین فعالیتهایی کمک کردند و توانستند موفقیتی چشمگیر در صنعت فناوری به دست آورند. بنیاد مایکل و سوزان دل (Michael and Susan Dell Foundation) نیز بیش از 700 میلیون دلار به تغییر زندگی کودکان کمک کرده است. تنها چند شرکت معدود وجود دارد که شخصیتهای عمیقی مانند بیل گیتس،...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.