اعتبار دره سیلیکونی به آن است که نوآوری هدف آنها بوده نه پول و فناوریهای تغییردهنده جهان ارزش واقعی دارند. ثروت به عنوان محصول فرعی تصور میشود مانند کاهش وزن بعد از یک سفر ماجراجویانه. دنیای فناوری میزبان برخی از ثروتمندترین کارآفرینان جهان و فعالترین بشردوستان است؛ وارثان قرن بیست و یکمی کارنگی و راکفلر که میگویند از همان علاقه و پشتکاری که ثروتمندشان کرده است برای کاهش فقر بقیه نقاط جهان استفاده خواهند کرد. سانفرانسیسکو همچنین یکی از بالاترین نابرابریهای سطح درآمدی را در کشور داشته و ثروت حول چند فردی جمع میشود که کلیت شرکت را اداره میکنند. تضادی مشابه نیز در بشردوستی مشهود است. کارآفرینان فناوری معتقدند کمکهای خیریه آنها بزرگتر و متهورانهتر و دادهمحورتر از هر چیز دیگری است - که البته از بسیاری جهات درست است- اما با وجود گرایش آنها به تغییر در هر چیزی، این بشردوستان دیگر علاقهای به تغییرات شدید ندارند. آنها برای بازتوزیع ثروت لابی نمیکنند، بلکه فقر و نابرابری را یک مساله مهندسی میبینند و راه آن را قدرت ذهن خودشان میدانند نه نوعی تغییر. آنطور که مارک اندرسون سرمایهگذار ماجراجویانه و بشردوست در توئیتر و ایر بیاندبی در توئیتر خود میگوید:«به یمن ایر بیانبی، هر کسی خانه یا آپارتمان داشته باشد میتواند اتاقی را برای اجاره تخصیص دهد. به این ترتیب نابرابری درآمدی کاهش پیدا میکند.» جالب آنکه رهبران ایدهآلگرای حوزه فناوری خودشان را در مقام کمک به دنیایی میدانند که اساساً معتقدند آنها زیادی درآمد کسب کردهاند. این نقد از آنجا فراگیر شده است که برخی از این میلیاردرهای فناوری معتقدند تجارت آنها میتواند مشکلات اجتماعی را از بین ببرد. لورا آریلاگا آندرسون از فعالان حوزه املاک و همسر اندرسون، در استنفورد دوره بشردوستی تدریس کرده و از حامیان بخشندگیهای دره سیلیکونی است. در جدیدترین شماره تی، مجلهای به سبک نیویورک تایمز، آریلاگا از الیزابت هولمز بنیانگذار...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.