بانکهای مرکزی نگهبانهای پول، خون رگهای سرمایهداری هستند. اقدامهای آنها بر حقوق و پسانداز مردم، امکان گرفتن وام و سود آن و مسیر کلی اقتصاد تاثیر میگذارد. کارگر باشید یا حقوقبگیر، اهل پسانداز باشید یا وامگیرنده، تصمیمهایشان بر شما هم اثر میگذارد. ۳۰ سال پیش، بعد از آنکه تورم در دنیای اغنیا افزایش دورقمی پیدا کرد، اختیارهای بانک مرکزی برای هدفی واحد مهار شدند: حفظ ثبات قیمتها. اکثر بانکهای مرکزی دستور کار سختگیرانه دریافت کردند اما در عوض از سیاستمداران دردسرساز و رأیجو مستقل شدند. برای مدتی به نظر میرسید این اصلاح سیاستگذاری اصیل امکان بروز تورم را برای همیشه از بین برده است. اهداف بانکهای مرکزی انتظارهای افزایش قیمتها را همه جا تحت تاثیر قرار میدهند. تورم در آمریکا، بریتانیا، آلمان و ژاپن طی سالهای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۷ به طور متوسط ۲.۱ درصد بوده است که از هشت درصد دهه ۷۰ پایینتر آمده. قبل از اینکه کووید-۱۹ شیوع پیدا کند، نگرانی بزرگ درباره تورم زیادی پایین بود نه زیادی بالا. تحول فناوری به افول پول فیزیکیای شتاب داده است که زمانی به بانکهای مرکزی اعتبار میداد. این موضوع باعث شده بانکهای مرکزی به این فکر کنند که آیا صدور اسکناسهای کاغذی برای عموم مردم باید مجازی شود اما امروز سازمانهای مبارزه با تورم با بزرگترین شکستشان مواجه میشوند. تورم بار دیگر با قدرت برگشته و در افزایش قیمت انرژی، افزایش حقوق و اختلال در زنجیرههای تامین مشهود است. قیمتهای مصرفکننده در آمریکا و منطقه یورو با نرخ سالانه بیش از هفت درصد در مارس افزایش یافت که بالاترین سرعت در طول چند دهه اخیر بود. بازارهای کار در بسیاری از نقاط به طرز نامناسبی تنگ شدهاند زیرا شغلها به کارکنان بسیار کم نیاز دارند. حتی بانک تسویهحسابهای بینالمللی (BIS)- بانک مرکزیِ بانک مرکزیها- هشدار داده که دنیا ممکن است در آستانه عصر تورمی دیگری قرار گیرد. سیاستگذاران حوزه پول...