وامهای اعتباری گامی مطمئن در مسیر شفافیت مالی
بانک مرکزی «دستورالعمل اجرایی اعطای تسهیلات خرد» را برای اجرا به شبکه بانکی ابلاغ کرد،…
۵ شهریور ۱۴۰۱
پس از سالها تلاش و کوشش، اکوسیستم نحیف و کوچک استارتآپی ایران موفق شد در خرداد ۱۴۰۱، بعد از فراز و نشیبهای بسیار، یکی از نمایندگان خود را روی تابلوی بورسها ببیند. اول ببینیم چرا این رویداد مهم است؟
اول) بر حسب تجربه سالها فعالیت من در بازار سرمایه، ورود شرکتها به این بازار در اکثر موارد مصادف بوده با شفاف شدن وضعیت داخلی شرکتها از نظر وضعیت فروش، رشد، نرخها و… این چه کمکی به سرمایهگذاران میکند؟
نسخه صوتی این یادداشت را بشنوید
مدیران شرکت دائم در حال رصد شدن از سوی سرمایهگذاران هستند و برای بهبود وضعیت شرکت و ارائه گزارشهای بهتر ماهانه و فصلی و سالانه مجبورند اعداد و ارقام حقیقی در معرض عموم قرار دهند و به میزانی که این شفافیت بیشتر شود عملکرد مدیران بیشتر زیر ذرهبین قرار میگیرد و مدیران بد تعدیل و مدیران کاربلد ماندگار میشوند.
دوم) پروسههای جذب سرمایه با همه مشکلاتی که دارد در تابلوی بورس به مراتب سریعتر از سایر روشهاست و این برای استارتآپهایی که تشنه منابع مالی جدید برای رشد هستند اتفاق بسیار خوبی است. کمااینکه در مورد تپسی این مهم از همان ابتدا صورت گرفت؛ یعنی عرضه تپسی به جای Listing معمول با IPO مواجه بود و تمامی منافع حاصل از عرضه عمومی به حساب شرکت واریز میشود و بخشی از نگرانی فعالان بازار که این منابع به خارج از بازار سرمایه هدایت میشود از بین خواهد رفت و رشد شرکت تضمین خواهد شد.
سوم) بازار سرمایه ایران تاکنون بر ارزشگذاری دارایی مشهود و سودآوری شرکتها متمرکز بوده و رشدهای در نظر گرفتهشده در شرکتها را عمدتاً حوالی تورم دیدهاند. اما برای اولین بار (شاید) شرکتی داریم که پتانسیل رشد بالا را به جهت داشتن پلتفرم دارد و این اتفاقی نیست که در بازار پیش از این شاهد باشیم. تمام شرکتهای بزرگ ایران در تابلوی بورس با مساله رشد مواجه هستند و هر چقدر پتانسیل این موضوع برای شرکتها بیشتر باشد شاهد اقبال بیشتری خواهیم بود. به میزانی که بازار با این نوع ادبیات کاربرمحور آشنا شود در تحلیل این شرکتها دقیقتر خواهد بود و میتوان بنچمارک مناسبی برای ارزشگذاری سایر شرکتهای موفق که مبتنی بر داده و کاربر فعالیت میکنند در نظر گرفت؛ اختلاف بر سر ارزشگذاری سایر شرکتهای استارتآپی (که دیگر کمپانیهای بزرگی شدهاند) قطعاً کمتر خواهد بود و پذیرش آنها به مراتب راحتتر.
چهارم) ورود به بورس به کارآفرینانی که سالها تلاش خود را متمرکز بر رشد کسبوکار کردهاند پاداشی است شایسته که میتوانند دارایی خود را نقدشونده کنند و از منافع حاصل از فروش بخشی از آن منتفع شوند و قصه موفقیت آنها میتواند الهامبخش بسیاری از جوانانی باشد که آماده ساختن هستند و دنبال چشماندازی برای موفقیت در ازای تلاشهای شبانهروزیشان. این قصه کمکم در حال تعریف شدن است. هرچند این تازه شروع ماجراست.
پنجم) اکثر صندوقها و شرکتهای سرمایهگذاری که دنبال متنوعسازی پرتفوی سرمایهگذاری خود هستند بیشتر بر بخش کالاها در اقتصاد متمرکز بودهاند و بخش سرویس در اقتصاد ما با وجود اینکه بخش بزرگی است اما در بازار بورس کمتر به آن توجه شده است. ورود شرکتهای سرویسمحور به متنوعسازی بورس و شاخصهای سهامی کمک شایانی خواهد کرد.
ششم) تمام شرکتهایی که روی تابلوی بورس قرار میگیرند به جهت برندینگ یک سوبسید استثنایی دریافت میکنند. بالغ بر میلیونها نفر در این بازار مستقیم و غیرمستقیم فعالیت میکنند و رفتن اسم یک کسبوکار روی این تابلو توجهات بسیار زیادی را جلب میکند و به مراتب بیشتر از قبل جدی گرفته خواهد شد. بازار بورس یک مارکتینگ کمهزینه دائمی برای تمامی کسبوکارهای پذیرفتهشده رقم میزند.
در نهایت آنچه برای اکوسیستم استارتآپی ایران به نظر بسیار مهم است موفقیت تپسی در ساختن برندی شایسته و روبهرشد برای جلب نگاه سرمایهگذاران نسبتاً سنتی به این نوع شرکتهاست. موفقیت تپسی میتواند متضمن ورود جریان سرمایهگذاریهای فراوان، حتی به کسبوکارهای بذری و غیره شود چون سرمایهگذاران با اطمینان بیشتری حالا میتوانند شاهد به ثمر رسیدن تلاش تیمهای مختلف و گرفتن بازدهیهای خیرهکننده باشند. خوب یا بد، درست یا نادرست، تپسی حالا بازیکن اصلی میدان در فضای سرمایهگذاری بورسی است و برای موفقیت تمامی کارآفرینان و سرمایهگذاران مراحل پیش و پس از عرضه آن آرزوی موفقیت دارم.