توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
سازمانهای مردمنهاد حوزه فناوری اطلاعات ایران طی سه دهه اخیر تبدیل به سازمانهای قدرتنهاد شدهاند.
روند قدم به قدم و انتخابات به انتخابات از جایی شروع شد که به تدریج تصمیمسازان این عرصه شیرفهم شدند قدرت برآمده از مردم برای تسلط بر این عرصه نه تنها کافی که حتی کارآمد هم نیست. نگاه بدبینانه و بیگانهستیز دولت و فرادولت به ساختار سازمانهای مردمنهاد آنها را رفتهرفته بر سر این دوراهی قدرت قرار داده است که باید میان قدرتزدایی و مصادره شدن توسط قدرت یکی را انتخاب کنند. کم هستند افرادی که در این میان به قدرت ناچیز مردم بسنده کرده باشند.
فایل صوتی این یادداشت را بشنوید:
بخش خطرناک این بازی فراتر از آن است که نگران خاموش شدن بازیگران این حوزه باشیم. اینترنت قطع میشود ولی این تشکلها صدایی ندارند. سایتها فلهای فیلتر میشوند ولی کسی حرفی ندارد. لشکرهای سایبری داخلی و خارجی جوانان استارتآپی را تهدید به اعدام و هتک حرمت میکنند نفس از قفس هیچ مقامی بیرون نمیآید. نتایج آرای دهها هزار عضو سازمان در نهایت با قدرت یک امضا جابهجا میشود و فقط از یک جنگ داخلی به جنگ داخلی دیگر در این نهادها مهاجرت میکنیم. هر کسی سودای سیاسی و اقتصادی داشته باشد اول شانسش را برای استیلا بر این نهادها امتحان میکند ولی حتی همه اینها هم بخش واقعاً مرگبار داستان نیست.
سازمانهای مردمنهاد در ذات خود خلق شدهاند که بستری برای کارشناسی، جهتدهی و تجمیع افکار عمومی و تخصصی در بازار و صنعتی مانند بازار فناوری اطلاعات باشند. وقتی قدرت آشکار با دخالت، شلتاق کردن و تحت فشار گذاشتن این نهادها آنها را ابتدا مثله و سپس مصادره میکند در حقیقت شانس خلق یک زمین بازی مشترک از خود و مردمش را میگیرد. نتیجه آنکه اکنون قاطبه بدنه فناور کشور قدرت و حتی دولت را سدی در برابر رویاهای فناوریاش میبیند.
ادبیات روز سیاستمداران دستکم در این عرصه چنان دور از واقعیتها و حتی حقایق علمی ساده حوزه فناوری اطلاعات است که همین حالا هم اظهارنظرها به طرز ترسناکی بیربط به نظر میرسند. ماجرای طرح صیانت به خوبی این تقابل را نشان داد. طرحی که ابتدا کارشناسان و مردم از آن دست شستند و در نهایت پس از ماهها جدال رسانهای و مردمی نهادهای این عرصه دست به اعتراضات نیمبندی زدند که همان هم شنیده نشد. چنین رویکرد تمامیتگرایانهای به قدرت بلافاصله نتیجهاش را نشان داد و آن هم اینکه حالا حتی طراحان و مدافعان طرح صیانت یا از چرخه تصمیمگیری کنار گذاشته شدهاند یا باید در پاسکاری میان مجلس و شورای عالی فضایی ماهها معطل شوند. چنان شد که کمتر کسی شخصاً هویتش را گردن میگیرد.
گزینه دیگر در مقابل سکوت هم چندان خوشایند نیست. آنچه در نهایت بر اتحادیه کسبوکارهای مجازی جوان گذشت نشان داد حتی اگر تبدیل به ابزار اعمال قدرت هم شوید، حاشیه امنی برای شما در کار نیست. فناوری اطلاعات یک عرصه به سرعت در حال سیاسی و سیاسیتر شدن است و اگر در این میان بپذیرید که تبدیل به اهرم اعمال قدرت یا دستکم دستاویز آن شوید، شاید کمترین هزینه همین دوپاره شدن اتحادیه باشد. هر چقدر هم شما به قدرت وفادار باشید در نهایت قدرت به کسی جز بقای خودش متعهد نیست. کاهش شدید اقبال و مرجعیت این نهادها در قرن جدید برای همه این بازیگران یک پیام دشوار بیشتر نخواهد داشت: با مردم باشید یا نباشید.