تپسیفود از اسنپفود به شورای رقابت شکایت کرد
تپسی در اعتراض به آنچه «اتخاذ رویههای ضد رقابتی در بازار سفارش آنلاین غذا توسط…
۱۲ آبان ۱۴۰۳
۱۸ اسفند ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۲ بهمن ۱۴۰۱
صدور حکم هیات عالی نظارت بر اصناف کشور در مورد لزوم عضویت اعضای سازمانهای نصر کل کشور در اتحادیهها میخ آخر بر تابوتی است که بزرگترین نهاد صنفی فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران با ۱۸ هزار عضو از ابتدای سال ۱۴۰۰ در آن جای خوش کرده است.
سازمان نظام صنفی ۱۶ سال پیش با ماموریت «تنظیمگری مناسبات بخش خصوصی و دولت و مشارکت موثر در ساماندهی امور تجاری رایانهای» بر اساس قانون حمایت از پدیدآورندگان نرمافزار مصوب مجلس شورای اسلامی تاسیس شد و طی یک دهه سخت توانست دامنه خود را از ۱۴ استان به سراسر کشور گسترش دهد تا خانهای برای شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور از خدمات اینترنتی و نرمافزار و سختافزار تا حتی استارتآپها و رمزارزها باشد. در سالهای ابتدایی تمامی تشکلهای موازی این عرصه از سندیکای تولیدکنندگان تا اتحادیههایی قدیمیتر، کوچکتر و پرنفوذتری مانند اتحادیه صادرکنندگان نرمافزار تمام تلاش خود را برای کاستن از قدرتگیری سازمان و حتی تعطیلی آن به کار بستند ولی ساختار نسبتاً دموکراتیک انتخابات سازمان و سیاست درهای باز رسانهای حلقه موسس سازمان توانست این اتحادیههای سنتی را که در رأس آنها اتحادیه ماشینهای اداری تهران بود به حاشیه براند و همین یک دهه توسعه بیوقفه جغرافیایی و هویتی را در اختیار این تشکل مردمنهاد گذاشت.
طی این دهه رؤسای دو دوره نخست سازمان نظام صنفی کل کشور یعنی امیرحسین سعیدی نائینی و پرویز رحمتی که هر دو برآمده از طیف نرمافزارهای سازمانی در بازار بودند و شرکتهای گام الکترونیک و رایورز را اداره میکردند سعی کردند بقا و تثبیت سازمان را برای نسلهای آینده خود تضمین کنند و نتیجه نبرد سنگین با دولت و تشکلهای مدعی در دوره اول و آتشبسی شکننده با دولت دوم احمدینژاد در زمان پرویز رحمتی بود. اما از دوره سوم همه ترکهایی که طی این سالها زیر مشت آهنین هیات مدیره تهران و شورای مرکزی پنهان مانده بود سر باز کرد. بخشهایی از بازار مانند سختافزار ریاست نرمافزاریها بر حیطه خود را نمیپذیرفتند و از سوی دیگر انتخاب دو رئیس برآمده از تهران هم استانهای مدعی مانند اصفهان، خراسان و فارس را ناآرام کرده بود.
آزاده داننده، رئیس تازه درگذشته دوره سوم تهران و شورای مرکزی، در زمستان ۹۰ به عنوان رئیس دموکراتیک شورای مرکزی سازمان یک سالی بر سازمانی ناآرام ریاست کرد ولی از آنجا که قانون تاسیس سازمان حکم میکرد که رئیس باید با امضای شخص رئیسجمهور انتخاب شود، در میان ناباوری صنف محمود احمدینژاد حکم را به نفع کاظم آیتاللهی دیگر کاندیدای ریاست سازمان از استان اصفهان صادر کرد تا اولین رئیس زن سازمان در میانه راه عملاً خلع ید شود. نبرد میان استان تهران و استانهای مطرح شورای مرکزی از این پس وارد مرحله جدیدی شد.
کاظم آیتاللهی ناگزیر شد سازمان کشور را با دشواری بسیار از میزبانش در نصر تهران جدا کند و مخالفتهای پایتختنشینها هم هرگز به او اجازه نداد کاملاً بر کرسیای که حکم آن را گرفته بود مسلط شود. اغتشاش شدید در این دوره همانطور که پیشبینی میشد، باعث شد یکی از مقتدرترین مدیران نسل اول سازمان یعنی ناصرعلی سعادت به بازی قدرت در رأس سازمان بازگردد.
او که موسس ندارایانه، یکی از قدیمیترین شرکتهای اینترنتی ایران، بود با مشت آهنین روی ترکهای سازمان یک تیغه کشید ولی باز هم اختلاف شدید میان برخی استانهای مقتدر هر از گاهی نمایان میشد. در این دوره بود که با ظهور استارتآپها و قدرتگیری آنها برای اولین بار مشخص شد این نهاد قدرتمند چنان درگیر درگیریهای داخلی خود و نبردهایی نابرابر با دولت است که دیگر از برخی پیچهای بازار جا مانده است. تسلط سعادت بر خروجی رسانهای سازمان، بازپسگیری و شروع شکوفایی دوباره نمایشگاه الکامپ و تاسیس الکاماستارز برای استارتآپها این تعادل شکننده را تا پایان دوره او حفظ کرد اما رئیس دوره بعد با بزرگترین چالش تداوم در سازمان مواجه شد.
محمدباقر اثنیعشری اولین رئیس سازمان از حلقه طلایی موسسان بود که از یک موسسه رسانهای و با سابقه تاسیس مرکز تحقیقات انفورماتیک و مجموعه تاریخی نگاره در این حوزه به ریاست سازمان رسید و از همان ابتدا با گنجاندن موسسان دیجیکالا، کافهبازار و حرکت به سمت جوانگرایی در ارکان الکامپ و خود صنف کوشید بحران محبوبیت این نهاد را بهبود بخشد. همزمانی روی کار آمدن محمدجواد آذری جهرمی وزیر جوان در وزارت ارتباطات و سابقه خود اثنیعشری به عنوان یکی از ارکان سازمان و انجمن شرکتهای انفورماتیک برای یک سالی این تصور را ایجاد کرد که سازمان دوباره میتواند به قلههای جدید فکر کند به ویژه که حالا ۳۱ استان که تقریباً همگی ریاست او را گردن نهاده بودند در شورای مرکزی متحد بودند؛ اما بحران سیاسی، ارزی و پدیدههایی مانند قطعی تاریخی اینترنت کشور به کل پارادایم فناوری اطلاعات کشور را عوض کرد. اضافه شدن کرونا هم این فضا را چنان بسته کرد که در نهایت پس از برگزاری دو دوره الکامپ پررونق و یک الکاماستارز نیمهحضوری در موزه ارتباطات، در سال خداحافظی این بار رئیس در حالی که آماده خداحافظی بود با چالش جدیدی روبهرو شد. طیفهای جدیدی از قدرت و امنیت در کشور روی کار آمده بودند و میخواستند انتخاباتی را که قرار بود به سبب همهگیری از راه دور و با استفاده از بلاکچین برگزار شود از آن خود کنند.
نبرد بر سر قدرت از ادعای تقلب در انتخابات تهران شروع شد که حتی حلقه اول موسسان را نیز در برابر یکدیگر قرار داد و از سوی دیگر در میان ناباوری یک چهره قدیمی صنفی از این پیچ تاریخی بهره برد تا بر مسند قدرت بنشیند. وقتی انتخابات در میانه ۹۹ شروع شد شاید حتی یک نفر هم حدس نمیزد مقتدرترین نماینده فناوری اطلاعات مشهد یعنی حسن هاشمی، موسس گرینوب، در انتهای سال رئیس سازمان لقب بگیرد ولی هاشمی همه را شگفتزده کرد. او ابتدا تهران را که به شدت درگیر اختلاف بود از بازی قدرت به کل کنار گذاشت. الکامپی را که تا امروز هرگز برگزار نشده و چندین بار لغو شده است به عنوان خونبها به تهران واگذار کرد و با استفاده از خلاء ناشی از حذف بازیگران کلیدی ابتدا کاظم آیتاللهی و سپس رئیس دموکرات یعنی نظامالدین خوارزمی از فارس را هم کنار گذاشت تا همزمان با قدرتگیری خراسان در عرصه سیاسی کشور رئیس سازمان هم از مشهد باشد.
نبرد کشدار با تهران حتی تا امروز هم ادامه دارد و حسین اسلامی، رئیس جوان هیاتمدیره نصر تهران، در یک آتشبس شکننده با سازمان کشور است که بارها به نحو آشکار و پنهان نقض شده اما در این میان دولت سیزدهم مستقر شد؛ اندکی پا گرفت و با کلیدواژه صیانت اکوسیستم فناوری اطلاعات ایران وارد چالشی عمیق با حاکمیت شد که حیات و ممات بسیاری از کسبوکارها و حتی آزادی بیان و گردش اطلاعات را به ظن بسیاری تهدید میکرد ولی سازمان نظام صنفی در مقابل همه آنها صدای آرامی داشت که به زمزمه میمانست و سعی کرد در میان همه این تضادها خود را در قالب سازمان نظام مهندسی فناوری اطلاعات بازتعریف کند. حسن هاشمی که مرداد ۱۴۰۰ رسماً حکمش را گرفت به سرعت تهران را هم با خود همراه کرد و همراهی بخشی از دولتمردان جدید را نیز به دست آورد با این ایده که این ساختار جدید هم هویت بزرگتری به سازمان میبخشد و هم او را بخشی از تاریخ سازمان میکند. گریز او از مصاحبه با رسانههای تخصصی و بستن درهای رسانهای سازمان باعث شد این انگیزه از سوی موسسان مورد تردید واقع شود به خصوص که بنیانگذاران سازمان متفقالقول ریسک چنین تصمیمی را برای سازمانی که با یک دولت جدید و اقتدارطلب مواجه است و خودش هم اتحاد و قدرت پیشین را ندارد بسیار بالا میدانستند.
فاجعه وقتی رخ داد که با همراهی نصر تهران لابی با عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات، جواب داد و او طی نامهای در آبان ۱۴۰۰ به هیات عالی نظارت از آنها خواست تا موضوع خروج اعضای سازمان نظام صنفی رایانهای از قانون نظام صنفی را بررسی کنند. در میان بهت رؤسای جدید سازمان، درست برعکس درخواست مطرحشده از سوی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، هیات عالی نظارت به شمولیت این قانون بر تمامی اصناف رأی داد! حالا همه اعضای سازمان طبق مصوبه هیات عالی نظارت، مکلف به دریافت پروانه کسب از اتحادیه صنف خود هستند.
در این مصوبه تاکید شده در صورت دریافت نکردن پروانه کسب از سوی فعالان این حوزه تشکلهای صنفی از جمله اتحادیهها و اتاق اصناف مطابق ماده ۲۷ قانون نظام صنفی میتوانند درخواست دهند واحد مورد بحث توسط نیروی انتظامی پلمب شود. طنزآمیز هم اینکه کل این ماجرا پس از آن شدت گرفته بود که بهمن امسال افشا شد درخواست فیلتر کردن ۲۷ کسبوکار از سوی اتحادیه کسبوکارهای فضای مجازی طی ماههای آبان و آذر ۱۴۰۰ به نیروی انتظامی ارسال شده است. سازمان امیدوار بود از این فضا برای تثبیت هویت حمایتی خود استفاده کند که نتیجه به یک فاجعه حقوقی منجر شد.
ماجرا چنان پیش رفت که سهیل مظلوم، یکی از موثرترین افراد در تاسیس سازمان که حتی به عنوان نایبرئیس دوره اول شناخته میشد و هنوز پس از ۱۶ سال یکی از بحثبرانگیزترین چهرههای صنفی بازار فناوری است، در صفحه توییترش حسین اسلامی و حسن هاشمی را از هر دو سازمان نصر تهران و کشور دعوت به کنارهگیری کرد و سپس در یادداشتی تند با سبک خاص خودش آنها را به شاه سلطان حسین و فتحلیشاه قاجار تشبیه کرد و گفت: «هرچه فکر میکنم که چگونه میشود این ننگ را پاک کرد و از حجم درد و آلام بیش از ۱۸ هزار عضو سازمان کاست که از فردا زیر سم اسبان اتحادیهها شاهد عقدهگشاییهای ۱۶ساله خواهند بود، جز حرکتی انتحاری و کشاندن ماجرا به اعتصاب و تحصنهای دامنهدار چیزی از خاطرم نمیگذرد. اگر جنم و شهامت این کار را دارید و از تبعات امنیتی آن نمیهراسید یا حضور در جلسات تجاری و کسبوکار شرکتی و فردی فرصت حضور در این تجمعات را از شما سلب نمیکند، بسمالله.»
سازمان نظام صنفی تاکنون همه این اعتراضات به حاکمیت خود را با پنهان شدن پشت درهای بسته و سکوتی کشدار پاسخ داده است.
دو هفته پیش همین بنیانگذاران سازمان، آزاده داننده را که تنها رئیسی بود که صادقانه اعلام کرد به نفع کیان سازمان و بقای آن از بازی قدرت کنار میرود به خاک سپردند. شمایل محبوبی که نماینده شفافیت، صداقت و شفقت سازمانی بود که زمانی محبوبیت بالایی در این بازار داشت. مشابه چنین گذشتی در فضای صنفی و مدیریتی امروز سازمان کم پیداست و از مبارزهطلبی هم خبری نیست. شاید ۱۴۰۱ همانطور که از سالها قبل پیشبینی میشد، سال تعیین سرنوشت بزرگترین تشکل فناوری اطلاعات ایران باشد. هزاره جدید بسیاری از ما را از خاطر خواهد برد.
شما چه فکر میکنید؟ پای این مطلب در سایت پیوست بنویسید.
از ماست که بر ماست آرش خان ، به نظرم کلا هر خانه ای یک خانه تکانی لازم داره حالا یا خودمون اینکار میکنیم یا کسی دیگه
از ماست که بر ماست آرش خان ، به نظرم کلا هر خانه ای یک خانه تکانی لازم داره حالا یا خودمون اینکار میکنیم یا کسی دیگه!