نمایش خیرهکنندهای از شجاعت و خشم و تلاش برای زنده ماندن شاید از منظر تماشاگران نشسته در ساحل آرامش، سرگرمکننده باشد، اما برای آنها که در میانه میدان شمشیر میزنند حکم مرگ و زندگی را دارد. در میدانی که رقیب و رگولاتور و ممیز یکی است و با قواعد نانوشته و با اشاره انگشتی میتواند سرنوشت گلادیاتورهای پا به زنجیر را در لحظه تغییر دهد، رقابت، دل شیر میخواهد و زنده ماندن، حکم معجزه را دارد. اما آنچه دیده نمیشود، ترس امپراتور از پایان دوران انحصار است. انحصاری که با در اختیار داشتن آنتن پدید آمده بود و اکنون با اینترنت زیر سوال رفته است. مدیران سیاستگذار از یک سو میخواهند با آنچه IPTV و VOD و UGC و غیره خوانده میشود به جنگ پلتفرمهای خارجی بروند و از سوی دیگر از پایان دوران انحصار خود بر محتوای صوتی و تصویری وحشت دارند. اینچنین است که هم مجوز میدهند و هم محدود میکنند. هم ترافیک نیمبها میدهند که مخاطب افزایش یابد و هم محتوا را قلعوقمع میکنند که مخاطب از جعبه انحصار، روگردان نشود. با دست خود رقیب میسازند؛ اما اجازه رشدش را نمیدهند. اینجاست که رسانههای صوتی و تصویری آنلاین، همزمان در چندین و چند جبهه میجنگند. IPTVها؛ سرگردان تصمیمها زمستان ۹۳، زمانی که مهدی اخوان بهابادی قائممقام رئیس سازمان صداوسیما در امور فنی و رسانههای نوین بود، فراخوان این سازمان برای صدور پروانه IPTV منتشر شد. ۱۳ شرکت برای حضور در این بازار داوطلب شدند که در نهایت تمامی آنها مجوز فعالیت دریافت کردند؛ اما در نهایت با رفتن اخوان بهابادی از صداوسیما این طرح نیمهکاره رها شد. راهاندازی تلویزیون تعاملی که از سالها پیش در ذهن مدیران ارتباطاتی و رسانهای کشور بود، مشکلات بسیار پیچیدهای بر سر راه خود داشت که مساله پهنای باند احتمالاً اولین مشکل به شمار میرفت. چه آن زمان چه اکنون، پهنای ثابت...
سال ۸۱ رشته مهندسی را رها کردم به شوق روزنامهنگاری. از همان سال تاکنون، در حوزههای مختلفی مانند سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، گردشگری، ورزشی و... در رسانههایی مانند همشهری، حیاتنو، توسعه، عصر ارتباط و... کار کردهام. از میانه سال ۹۲ و پس از حدود ۳ سال دوری از حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، به پیوست آمدم و دوباره روزنامهنگار این رشته شدم.