رشد اقتصاد ایران در طول یک دهه اخیر نزدیک به صفر بوده است. ثابت ماندن تولید ناخالص داخلی در این مدت نمایی کلی از وضعیت اقتصاد ارائه میدهد. اقتصاد ایران هر از چندی که دستی روی زانو میگذارد تا برخیزد (اگر اجازه دهند بلند شود) و چند قدمی به جلو بردارد، صدها مانع پیش رویش ظاهر میشود. اگر هم معجزهای شود و به زحمت برخی از این موانع را از سر راه بردارد، پیشرفتش زیاد طول نمیکشد؛ نه تنها به سرعت زمین میخورد بلکه به عقب نیز بازمیگردد. این وضعیت اقتصادی است که درآمد سرانه آن در سال ۱۹۷۸ میلادی (۱۳۵۸ خورشیدی) به اندازه سال ۲۰۲۰ است، آن هم بعد از فراز و فرودهای فراوان. چنین شرایطی به هیچ وجه مناسب رشد کسبوکارها و بزرگ شدن حجم اقتصاد و در نهایت افزایش رفاه عمومی نیست پس نباید شگفتزده شویم اگر میبینیم فقط یک استارتآپ ترکیهای (Trendyol) ارزشی برابر با ۹ درصد از کل حجم اقتصاد ایران در طول یک سال (5/17 میلیارد دلار) دارد. اما این وزنهها که به پای اقتصاد کشور بسته شدهاند دقیقاً چه چیزهایی هستند که چنین جان به لب بنگاههای اقتصادی ایران آوردهاند؟ رانت، فساد، تورم، سیاستگذاریهای اشتباه اقتصادی و چندین عامل دیگر قطعات پازل ناکارآمدی اقتصاد هستند که دست در دست یکدیگر، کسبوکارهای ایرانی را درگیر چنین وضعیتی کردهاند. [aparat id="Ev730"] هوا را از من بگیر، رانت را نه رانت بلای جان اقتصاد است. در یک اقتصاد رانتی روابط اقتصادی به جای آنکه بر مبنای رقابت سالم تنظیم شوند معطوف به توزیع رانت شکل میگیرند. کسب سود بیشتر مشروط به نزدیکی بیشتر به مراکز توزیع رانت است. این باعث میشود بنگاهها انگیزهای برای ارتقای بهرهوری پیدا نکنند زیرا بهرهمندی از رانت ضامن سود است نه بهرهوری بالاتر. رانت را میتوان بزرگترین دشمن بهرهوری قلمداد کرد. تغییرات شاخص بهرهوری طی سالهای مختلف به خوبی این دشمنی...