چگونه ضعفهای شخصیتی مدیران را از استراتژیهایشان دور میکند
در جستوجوی آدرنالین
۸ آبان ۱۴۰۰
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
شماره ۹۵
اجرای استراتژی یکی از بزرگترین چالشهای هر سازمانی است. دلایل خروج از مسیر استراتژی تعیینشده به طور مفصل مورد تحقیق قرار گرفتهاند- از فقدان استراتژی و ناکارآمدی سازمانی و ناهماهنگی تا تمرکز افراطی بر مسائل داخلی سازمان. اما یک نکته در این زمینه مغفول مانده است که به خود رهبران مربوط میشود. آثار شخصیت یک رهبر بر فرهنگ سازمان از دیرباز یک مساله شناختهشده است اما برخی ضعفهای شخصیتی تاثیر منفی چشمگیری بر کیفیت و اجرای انتخابهای استراتژیک میگذارند، به ویژه در زمینه محل تمرکز، نحوه رقابت و آنچه باید ساخته (دور ریخته) شود. شاید هیجان یا ترس باشد که عملکرد رهبران را در تنظیم واکنشهایشان مختل میکند. رهبران به جای اینکه تفکر روشنی داشته باشند، به عادات نهادینهشدهای برمیگردند که ناشی از «ضعفهای شخصیتی» عمیق و قدیمیشان است. ضعفهای شخصیتی صرفاً آزاردهنده نیستند، آنها تاثیر فراوانی بر کل سازمان میگذارند و طراحی و اجرای استراتژی را با شکست مواجه میکنند. نویسندگان حاضر با تکیه بر تجربه طولانیشان در این زمینه، به تشریح چهار ضعف شخصیتی رهبران و تاثیر خاص آنها بر استراتژی میپردازند. رهبر حقبهجانب و غره یک رهبر حقبهجانب و غره معمولاً وعدههایی میدهد که نمیتواند آنها را محقق کند و استراتژیهای غیرواقعبینانه توسعه میدهد. این وضعیت اضطراب اضافی برای افراد مسئول اجرای استراتژی به وجود میآورد. این نوع رهبران مشکل کوتهنظری و قطعیگرایی دارند و از تاثیر روندهای بلندمدت، سازوکارهای پیچیده و اختلال ناشی از حضور تازهواردها غافلاند. تا این رهبران متوجه شوند چه اتفاقی در حال رخ دادن است، برای واکنش نشان دادن دیر میشود. اگر اطمینان زیادی به دیدگاههایتان دارید، میتوانید برخی روشهای کاهش آثار اطمینان مزمن را امتحان کنید: بحث و گفتوگو و اختلاف عقیده را رواج دهید- در ابتدای جلسه از حضار درخواست کنید تا دیدگاههای دیگری ارائه دهند و بگویید که مخالفت کردن ایرادی ندارد. در قدم بعدی، گروههای مجزا- متشکل از...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید