1- بیرون پریدن از خانه در حال سوختن سرمایه همواره به سمت سود ِامن در حرکت است. این جمله ساده و کوتاه را اگر به عنوان مانیفست یا اصل اساسی پذیرفته باشیم، تکلیف روشن است که ناامنی بازار سهام و ریزش بورس و دلار، صاحبان سرمایه را به یک فرار بزرگ ترغیب خواهد کرد. اما فرار به کجا؟ سرمایهپذیرهای آتیهمند و صنایع فعال؟ بانکداری قدرتمند و خوشبازده؟ صندوقهای سرمایهگذاری جذاب؟ فرض کنیم ما از همه این فرصتها بهرهمندیم اما ظاهراً نه آنچنان که بازار رمزارز میتواند خسران ِسرمایهگذاران سرزمین ما را جبران کند. یادمان باشد، ما درباره اقلیمی صحبت میکنیم که بسیاری از صاحبان سرمایه یا نقدینگی آن در طول ماههای گذشته بر هر جا پا گذاشتهاند فرو ریخته. پس نیازمند «جبران» هستیم و در تمام ماههایی که این دارندگان از ریزش آورده خود در عذاب بودند، سوی دیگر بازار نمودارهای جهش بیتکوین و اتریوم دلبری میکرد. یادمان باشد، رویکرد سایر ملتها لزوماً مانند ما نیست. آنها در میان اقلام متعددی از فرصتهای سرمایهگذاری، قصد دارند یکی را انتخاب کنند. این خیلی فرق دارد با کسانی که تنها فرصت سرمایهگذاری یا نجات باقیمانده نقدینگیشان، رهانیدن آن از حوزه سیاستگذاری حاکمیت است و گویی ما با قفسی روبهرو هستیم که فقط یک در دارد! اینجاست که اهمیت موضوع بیش از پیش متجلی خواهد شد. ما پناهندگی صاحبان سرمایه و نقدینگی ایرانی به بازار رمزارزها را به بیرون پریدن از پنجره خانه در حال سوختن تعبیر میکنیم. مشخص نیست با این خروج دستمان خواهد شکست، یا تلف خواهیم شد، یا زنده خواهیم ماند. به تعبیر دیپلماتها، همه گزینهها روی میز است؛ اما دستکم «احتمال» دارد که زنده بمانیم. احتمالی که در مصاف با حاکمیت مقتدری که بازار سرمایه و بانک را حیاطخلوت خود میداند نزدیک به هیچ است. اینجاست که پرسانپرسان یک سوال میان افراد دست به دست میشود: «چطور باید وارد...