صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
خبر ادغام تالیا در همراه اول در روزهایی اعلام شد که صنعت مخابرات ایران سرگرم حضور در نمایشگاه تلکام پانزدهم بود و طبیعی بود این خبر بازتاب چندانی نداشته باشد. از سوی دیگر، تعداد مشترکان اندک تالیا در کل کشور، موضوع را تا حد زیادی کماهمیتتر از دیگر خبرها کرد و در نهایت رسانهها چندان به آن نپرداختند؛ اما به نظر میرسد سیاستگذاران و مدیران ارتباطات ایران نباید به سادگی از کنار این خبر بگذرند. سرنوشت تالیا به عنوان یک شرکت خصوصی میتواند درسهای بزرگی برای اهالی صنعت مخابرات ایران داشته باشد.
آنچه در این سالها بر شرکت تعاونی مجتمع صنعتی رفسنجان به عنوان پیمانکار شرکت مخابرات ایران گذشت و در نهایت به پایان کار آن انجامید، میتواند موضوع یک تحقیق علمی و گسترده باشد اما شاید بتوان به صورت کلی دلایل شکست این پروژه تجاری را به صورت زیر دستهبندی کرد:
1- سیاست: برآمدن و فرو رفتن شرکتی که با نام تجاری تالیا فعالیت میکرد، بیتاثیر از دنیای سیاست نبود. این موضوع را نه میتوان با استفاده از ادله و شواهد تایید کرد و نه تکذیب؛ که این از پیچیدگیهای دنیای سیاست در ایران ناشی میشود و ارتباط چندانی با عملکرد این شرکت ندارد. تالیا در فضای همدلانه شکل گرفت و در روزگار بزرگترین دوقطبی سیاسی ایران پس از انقلاب، از نفس افتاد. گره خوردن پروژهها و طرحهای فنی با سیاست نیز از مشکلات ایران است که باید به صورت جدی به آن پرداخت.
2- اولین تجربه در آزادسازی: تالیا محصول پروژه آزادسازی در صنعت مخابرات ایران بود که بر اساس قانون سوم برنامه توسعه انجام شد و از بد روزگار، نخستین تجربه نیز به شمار میرفت. به شکست انجامیدن اولین تجربهها، چندان دور از انتظار نیست، هرچند در این راه، همواره عدهای قربانی میشوند.
3- عدم همکاری شرکت مخابرات ایران: قرارداد شرکت مخابرات ایران و مجتمع صنعتی رفسنجان از آنجا که قراردادی داخلی محسوب میشد، با همکاری و نظارت سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی نوشته نشد و در ادامه مشخص شد دو طرف مشکلات متعددی برای اجرای آن دارند. تالیا در سالهای فعالیتش نتوانست حمایت مورد نیاز را از شرکت مخابرات ایران دریافت کند و در نهایت به عنوان پیمانکار، کاری از پیش نبرد. نتیجه اقامه دعوای تالیا علیه مخابرات نشان داد انتظارات پیمانکار از کارفرما بجا بوده است.
در همین زمینه باید از فروش سیمکارتهای اعتباری توسط همراه اول نیز یاد کرد که در نهایت به نابودی کامل بازار تالیا منجر شد.
4- نبود شریک خارجی: مرور اخبار سالهای 82 تا 84 نشان میدهد قرار بود شریک خارجی مجتمع صنعتی رفسنجان را در اجرای پروژه یاری رساند که در نهایت چنین نشد. این در حالی است که انجام پروژههایی در این سطح و برای نخستین بار در کشور، بسیار پیچیده و مشکل به نظر میرسد. تجربه ایرانسل نشان میدهد حضور یک شریک خارجی میتواند حلال بسیاری از مشکلات- حتی سیاسی- باشد. در این زمینه، شرکت ارتباطات سیار ایران به دلیل زمان آغاز به کار و دولتی بودن (در سالهای ابتدای فعالیت و قدرتگیری) نمیتواند الگوی مناسبی برای دیگر شرکتها باشد.
5- عدم آشنایی مردم با سیمکارت اعتباری: تالیا نخستین سیمکارتهای اعتباری سراسری را در ایران عرضه کرد. آن زمان مردم آشنایی چندانی با این نوع سیمکارتها نداشتند و طبیعی بود استقبال مناسبی از آن نکنند. تالیا نیز خود در این زمینه نتوانست با تبلیغات مناسب، عموم مردم را با این پدیده آشنا کند. کاری که ایرانسل به خوبی انجام داد و عمده مشترکان آن هماکنون سیمکارت اعتباری دارند.
6- سرمایهگذار ناآشنا با فناوری: سرمایهگذاری در فناوریای مانند تلفن همراه که سرعت فراوانی دارد و هر روز در حال نو شدن است، با دیگر شاخههای صنعت تفاوت دارد. 9 سال پیش که نخستین سیمکارتهای تالیا به بازار آمد، نسل 2 تلفن همراه در ایران هنوز در ابتدای راه بود و اکنون، تقاضا برای نسلهای 3 و 4 همهگیر شده است. آیا در این مدت صنایع دیگر نیز تا این حد تغییر داشتهاند؟ سرمایهگذاری در لبه تکنولوژی نیاز به مدیرانی آشنا با این رشته دارد که به نظر نمیرسید مجتمع صنعتی رفسنجان چنین باشد
تالیا در حال حاضر برای پیشرفت فقط باید به ارایه خدمات دیتا روی بیاورد.البته با قیمت پایین و رقابتی