انویدیا در مشارکت با MetAI، همزاد دیجیتالی مبنی بر AI ایجاد کردند
انویدیا با سرمایهگذاری در استارتآپ تایوانی MetAI که در زمینه نسخههای دیجیتالی مبتنی بر هوش…
۲۹ دی ۱۴۰۳
۱ مرداد ۱۳۹۹
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
مدتهاست که فیلسوفان، روانشناسان و عصب شناسان و البته شاعران و هنرمندان سعی میکنند به این سوال پاسخ دهند که «حقیقت من چیست؟» رهبران تجاری اما برای پاسخ به این سوال نیازی به تخصص روانشناسی یا مدرک متافیزیک ندارند و یک کارمند معمولی نیز نیازی به اکتشاف عمیق در ناخودآگاه یا ارائه تعریفی پیچیده همچون فروید نخواهد داشت. تعریف هویت در جهان تجاری در حد یک شخصیت حرفهای آنچنان پیچیده نیست؛ نکته مهم این است که دیگران شما را چگونه میبینند.
به گزارش پیوست، براساس تحقیقات علوم اجتماعی، این تصور دیگران است که عمده هویت ما در محل کار را شکل می دهد. برآورد دیگران از موفقیت، رفتار ها و اقدامات ما، برداشت آنها از شخصیت و انگیزههای ما و مقایسهای که از ما با دیگر افراد می کنند در اصل شخصیت ما را در ذهن آنان شکل میدهد.
برای تشخیص هویت کاری هیچ راهی بهتر از ارزیابی جامعه کاری از شهرت و «برند» شخصی وجود ندارد و این ارزیابی را میتوان از طریق توصیههای غیررسمی یا ارزیابیهای رسمی مشخص کرد.
امروزه که بیشتر ارتباطات ما در فضای آنلاین انجام میگیرد، ما به «آواتاری» از خودمان تبدیل شدهایم و بسیاری از اطلاعات ما مشترک است
براساس تحقیقات علمی، افراد فعالی که برداشت درستی از هویت خود دارند، هویت خود را با در نظر گرفتن عقیده دیگران تعریف میکنند. این تعریف شاید با آنچه شنیدهاید در تناقض باشد، اما در جهان واقعی برای موفقیت در هر حرفهای باید مهارت استراتژیک و سیاسی خود را به دیگران نشان دهید. آنهایی که تصور میکنند «نباید زیاد نگران برداشت دیگران بود» در مسیر پیشرفت حرفهای با مشکل مواجه خواهند شد. تحقیقات علمی نشان میدهد که افراد موفق برای شهرت خود اهمیت زیادی قائل میشوند و سعی دارند تصویر اجتماعی مطلوبی از خود به نمایش بگذارند.
نحوه رویارویی با همکاران و مشتریان و شمایل فیزیکی، از جمله نحوه دست دادن یا صحبت ما به تصور دیگران از ما شکل خواهد داد. حتی عطری که میزنیم هم اطلاعات اجتماعی در اختیار دیگران قرار میدهد. در چنین شرایطی نمیتوان فهمید که دیگران دقیقا ما را چگونه میبینند و بازخورد ما براساس نشانهها (لبخند، اخم یا تماس چشمی) یا گفتههای دیگران شکل میگیرد.
امروزه که بیشتر ارتباطات ما در فضای آنلاین انجام میگیرد، ما به «آواتاری» از خودمان تبدیل شدهایم و بسیاری از اطلاعات ما مشترک است. الگوریتمهای هوش مصنوعی با استفاده از دادههایی که ما از علایق خود ارائه میدهیم «ردپای» آنلاین ما را دنبال می کنند.
دیگر افراد وسازمان ها نیز با استفاده از همین دادهها هویت فردی و حرفه ما را قضاوت میکنند و درمورد همکاری، استخدام، سرمایه گذاری یا رقابت تصمیم گیری می کنند.
حتی اگر حسابهای ما در فضای مجازی خصوصی باشد، احتمالا بازهم اطلاعاتی از ما در دسترس عمومی وجود خواهد داشت. اما شاید بتوان از این فرصت استفاده کرد. حالا که افراد و شرکتها برای قضاوت ما از دادههای آنلاین استفاده میکنند، ما میتوانیم برای اثرگذاری بر دیگران آواتار جالبی برای خودمان دست و پا کنیم. برای موفقیت حرفهای باید با نحوه شکلگیری هویت آنلاین و چگونگی استفاده دیگران از این هویت آنلاین آشنایی پیدا کنید.
هدف شما هرچه باشد، تصویری که دادههای عمومی شما ارائه میکند اهمیت خواهد داشت.
شایعه شده است که الگوریتم ها را نمیتوان فریب داد. اما این الگوریتمها بیش از آنچه تصور میشود قابلیت خطا دارند؛ هوش مصنوعی در واقع همانند انسانها نشانهها و الگوها را شناسایی میکند و تفاوت هوش مصنوعی در قانونمندی و فرمول محور بودن عملکرد آن است. شما با درک این فرمول میتوانید تصویری که میخواهید را به دیگران ارائه دهید.
برای بهبود هویت آنلاین خود باید به چند زمینه مهم توجه داشته باشید.
در جهان امروز که حتی تغییر چند پیکسل تفاوتی فاحشی ایجاد می کند، میتوان گفت که تصویر اولیهای که شما در ذهن دیگران تداعی میکنید بیشتر از همیشه اهمیت دارد
تصاویر: افراد تصور میکنند که هوش مصنوعی فرایند تشخیص چهره را به شکل «مرموزی» انجام میدهد، اما در واقع هوش مصنوعی هم همانند انسانها آگاهانه یا ناخودآگاه برای قضاوت درمورد ظاهر فیزیکی شما از معیارهای خاصی همچون سن، جنسیت و نژاد استفاده میکند.
بعضی جنبههای ظاهری تحت کنترل شما نیستند اما یک سری جوانب را میتوان تغییر داد. شما هم میتوانید ظاهر خود را واقعا تغییر دهید، یا با استفاده از نرمافزار هایی تصویر گرفته شده را اصلاح کنید.
ویدئو ها: ویدئوهایی که از خودتان در فضای مجازی به اشتراک میگذارید به تصور هوش مصنوعی وانسان ها از هویت شما شکل میدهد. نرمافزارهایی وجود دارند که زبان بدن و حالتهای چهره شما در مصاحبههای شغلی را تفسیر و رمزنگاری میکند. شرکتها با استفاده از این نرم افزار ها درمورد استخدام، همکاری و کار با شما تصمیم گیری می کند.
بنابراین اگر قصد دارید ویدیویی از خودتان را در فضای عمومی به اشتراک بگذارید، به کلمات، ظاهر و زبان بدن خود توجه داشته باشید.
تن صدا: تن صدای شما در ویدئوها یا فایلهای صوتی، صداقت و احساسات شما را به شنونده منتقل میکند. علم عروض یک زمینه مهم علوم اجتماعی است که ویژگیهای فیزیکی سخن را به نشانههای احساسی، حالت و شخصیت شما ربط میدهد. حتی وضعیت سلامتی افراد را نیز میتوان براساس صدای آنها قضاوت کرد.
برای پیشرفت در این زمینه میتوانید از مدیران با تجربه، مشاوران بازیگری، صدا یا رسانه کمک بگیرید.
کلماتی که در برقراری ارتباط استفاده می کنید: تحلیل لغوی نوشته، سخنرانی و کنفرانس به سرعت در حال رشد و پیشرفت است. ابزار هایی همچون پلتفورم هوش مصنوعی Watson از شرکت IBM قادرند با تحلیل سبک صحبت شما، نمایه شخصیتی کاملی از شما ارائه دهند.
این پلتفورم با استفاده از تکنولوژیای به نام تحلیل زبان طبیعی (NLP)، نوع کلماتی را که استفاده میکنید به ابعاد هویتی (مثلا، شخصیت، هوش و علایق) شما ربط میدهد. در واقع این تکنولوژی به آنچه میگویید و نحوه بیان شما توجه میکند.
برای موفقیت حرفهای باید با نحوه شکلگیری هویت آنلاین و چگونگی استفاده دیگران از این هویت آنلاین آشنایی پیدا کنید
افراد بدبین و حساس دائما از کلماتی همچون «نگرانی» و «ترس» استفاده میکنند. افراد باهوش و کنجکاو از کلمات پیچده و غیرمعمول همچون «بدیع» یا «شرح» استفاده می کنند. چنین بیانی نشانگر آزادی اندیشی و دوری از گرایشات محافظه کارانه سیاسی است.با اینکه فرمول جامعی برای تحلیل کلمات نوشته شده یا بیان شده وجود ندارد، اما تحقیقات علمی نشان میدهد که یک سری الگو های ثابت وجود دارند. استفاده از کلمات مثبت معمولا با برونگرایی رابطه مستقیم دارد. اگر میخواهید برونگرا، اجتماعی و با اعتماد بنفس قلمداد شوید از کلماتی همچون «جالب»، «هیجان زده» و «عالی» استفاده کنید.
جالب اینکه فحاشی نشان دهنده گرایشهای ضد اجتماعی و روان پریشی است و استفاده از ضمایر اول شخص نشان دهنده خودشیفتگی است.
فعالیت در شبکههای اجتماعی، مضمونهایی که به اشتراک می گذارید و علایق شما: هرکدام از این موارد را میتوان به صورت کمی، کیفی و مضمونی تحلیل کرد؛ این فاکتورها رابطه نزدیکی با شخصیت، باور ها، گرایشهای سیاسی و رفتار شما به عنوان مشتری دارند.
با اینکه هیچ شرکتی علنا به استفاده از این فاکتورها در استخدام یا ارزیابی کارکنان اذعان نکرده است، اما میتوان چنین فرضی را منطقی دانست. تحقیقات علمی نشان میدهد که فعالیت ما در فضای اجتماعی شاخص مناسبی برای سنجش گرایشهای روانی محسوب می شود.
در سالهای اخیر آواتارهای دیجتال پیچیدگی و معنا به خود گرفتهاند و بخش مهمی از برند هویتی و حرفه افراد محسوب میشوند. وقتی میخواهید هویت آنلاین خود را جذابتر کنید ابتدا باید مخاطب خود را مشخص کنید. با توجه به حرفه، نقش و سطح شما در یک سازمان، مخاطب شما ممکن است شامل کارکنان، کارفرما ها، سرمایهگذاران، همتاهای شرکت، رسانه، فعالان اجتماعی و حتی مسئولان و قانون گذاران دولتی باشد.
پیش از اینکه برای جذابیت هویت آنلاین خود تلاش کنید، ابتدا باید تصوری که میخواهید از خودتان شکل دهید و مکانهای مد نظر خود در فضای آنلاین را مشخص کنید. برخی افراد جذابیت در فضای آنلاین را در اضافه یا حذف کردن یک تصویر یا ویدئو خلاصه میکنند. اما دسته دیگری ممکن است نگاهی کامل و یکپارچه به هویت آنلاین داشته باشند.
این روند ممکن است به فرایندی پیچیده منتهی شود؛ از یک سو انسانهایی که قصد دارند هوش مصنوعی را تحت تاثیر قرار دهند و تصویر بهتری از خود ارائه کنند و از سوی دیگری هوش مصنوعی که همین رفتار را تفسیر خواهد کرد. برای مثال محققان دانشگاه کمبریج در مطالعهای اعلام کردند که «لایک» کردن تصاویر کرلی فرایز (سیب زمینی سرخ کردهای به شکل فرفری) با IQ بالا رابطه مستقیم دارد، پس از انتظار این مطالعه افراد بیشتری تصاویر کرلی فرایز را لایک می کردند، یعنی در واقع افرادی که از این تحقیقات مطلع شده بودند سعی داشتند هوش مصنوعی را تحت تاثیر قرار دهند.
در مقابل هوش مصنوعی هم میتواند الگوریتم خود را اصلاح کند و دیگر لایک کردن تصاویر کرلی فرایز را شاخصه IQ بالا قلمداد نکند، در عین حال مطالعه و درک این تحقیق میتواند حاکی از هوش بالا(یا حداقل EQ یا هوش اجتماعی بالا) باشد.
برای اینکه بتوانید هوش مصنوعی، افراد و سازمان هایی که میخواهید را تحت تاثیر قرار دهید، باید هویت شخصی و افراد گروه مرجع خود را مد نظر قرار دهید. درواقع باید هم به اندازه کافی متمایز باشید و هم به اندازه کافی در این گروه مرجع جای بگیرید.
در جهان امروز که حتی تغییر چند پیکسل تفاوتی فاحشی ایجاد می کند، میتوان گفت که تصویر اولیهای که شما در ذهن دیگران تداعی میکنید بیشتر از همیشه اهمیت دارد.
منبع: HBR