توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
آورده به بازار
گذشته: ۲ آبان ۱۳۰۸ در تاریخ ایران روز مهمی محسوب نمیشود. حداقل در تقویم رخدادهای تاثیرگذار برای آن روز بهخصوص نوشتهای ثبت نشده؛ اما در تاریخ اقتصادی جهان ۲۴ اکتبر ۱۹۲۹ روز مهمی به شمار میرود؛ پنجشنبه سیاه بازار والاستریت مخربترین سقوط تاریخ آمریکا را رقم زد و تاثیر آن تا سالها بر کشورهای صنعتی بزرگ دنیا باقی ماند.
چند ماه پیش، فصل سوم سریال Babylon Berlin منتشر شد. این سریال که ساخته تلویزیون آلمان است، در خلال روایتهای جنایی و شخصی، ریشههای شکلگیری نازیسم در آلمان و روی کار آمدن هیتلر را به تماشا میگذارد. در فصل سوم سریال با داستان اوجگیری بورس آلمان همگام میشویم. رخدادی که در ادامه رشد شتابان بورس والاستریت روی میدهد. مردم خانههای خود را میفروشند، وامهای کلان با بهرههای سنگین از بانک میگیرند و خلاصه همه چیز را به پول تبدیل میکنند تا از روند افزایش ارزش سهام در بورس بینصیب نمانند. و ناگهان…
و ناگهان در همان پنجشنبه معروف، شاخص فرو میریزد. مانند آنچه در عکسها از آمریکای آن روز میبینیم، مردم به تالار اصلی بورس آلمان هجوم میآورند، شعار میدهند، اعتراض و دعوا میکنند؛ اما هیچکدام فایدهای ندارد. عدهای در بهت هستند، گروهی سکته کردهاند و برخی دست به خودکشی میزنند. تصویر تلخی از نابودی زندگی انسانهای عادی جامعه که تنها میخواستند ارزش داراییهای خود را حفظ کنند و برای آینده، پساندازی مناسب داشته باشند. مسابقهای که در یک لحظه همه با هم شکست میخورند. البته این جمله درست نیست؛ هر مسابقهای بالاخره پیروزی دارد. اینجا هم هستند کسانی که میدانستند «فواره چون بلند شود سرنگون شود».
حال: این روزها بسیاری از مردم ایران در تلاشاند تا از افزایش شاخص بورس ایران بهرهای ببرند یا حداقل با تبدیل نقدینگی خود به سهام از کاهش ارزش آن جلوگیری کنند. وقتی تورم شتابان ارزش پساندازهای خرد مردم را هر روز کمتر و کمتر میکند و سودی که بانکها به سپردهها میدهند در برابر واقعیتهای بازار بسیار اندک است، نمیتوان بر مردم خرده گرفت که چرا به بازارهای موازی روی میآورند. آنها نه پولپرست هستند و نه حریص ثروتهای بادآورده؛ آنها مردمی هستند نگران آینده خود و خانوادهشان. میکوشند از این توفان بلا سالم بیرون بیایند و در این راه به هر چیزی چنگ میزنند. هشدارهای کارشناسان اقتصادی نیز راهی به معادلاتشان ندارد؛ چون کسی راهکاری برای در امان ماندن از تورم و فقری که تا زیر گلو بالا آمده نمیدهد.
این روزها حتی نوجوانهایی را دیدهام که میخواهند با «پولتوجیبیشان» سهام بخرند و وقتی از من میپرسند که نظرت چیست، مستاصل، لبخند میزنم و در دلم میگویم: «خدا به خیر کنه.»
آینده: آیا بورس ایران هم فرو میریزد؟ این سوالی است که همه از خود میپرسند، حتی آنها که سرمایهشان را به امید سود به این بازار بردهاند. اگر سقوط این بازار حتمی است، آیا نباید سهام خرید؟ واقعیت این است که صدها شرکت بزرگ و کوچک در بازارهای بورس و فرابورس ایران حضور دارند و نمیتوان یک حکم کلی درباره همه آنها صادر کرد. هرچند احتمال دارد با سقوط شاخص بورس، همه شرکتها تحت تاثیر قرار گیرند؛ اما اگر اندکی بلندمدت فکر کنیم، سرمایهگذاری در آن دسته از شرکتهایی که رو به آینده حرکت میکنند و در صنعت خود نوآور به حساب میآیند زیانده نخواهد بود. قرار نیست در این نوشته له با علیه یک شرکت سخنی گفته شود یا حتی برای شرکتهایی که از صنعت ICT در راه بورس هستند تبلیغی صورت گیرد؛ آنها که هستند سود خود را بردهاند و آنها که میآیند از این فضا حداکثر بهره را خواهند برد.
روی سخن با کسانی است که میخواهند سرمایههای خرد خود را از سقوط نجات دهند. آنها بهتر است به آینده یک صنعت/شرکت نگاه کنند. خرید سهام، خرید آینده است؛ پس باید آینده را پیشبینی کرد.