skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پیوست جهان

لی گومز

پای صحبت مایکل آی جوردن از دانشگاه برکلی

نقد رئالیسم عصبی

لی گومز

۴ آذر ۱۳۹۳

زمان مطالعه : ۱۵ دقیقه

شماره ۱۹

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۱ دی ۱۳۹۸

به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین مشکل امروزی بزرگ‌داده‌ها دشواری تحلیل آنها توسط ابزارهای موجود باشد. هدف اصلی طراحان سخت‌افزاری که به دنبال ساخت تراشه‌های شبیه به مغز انسان هستند، حل مسائل آماری و تحلیلی بزرگ‌داده‌هاست. اما این علم تا چه حد توانسته از چند و چون کارکرد مغز کمک بگیرد. آیا اصلا برای پیشبرد مدل‌های محاسباتی به درک عملکرد مغز نیاز است؟ آینده یادگیری ماشین چیست و چه کاربردهایی دارد؟ مایکل آی‌جوردن یکی از اساتید دانشگاه برکلی کالیفورنیا و یکی از شناخته‌شده‌ترین متخصصان یادگیری ماشین در سطح جهان با ما درباره این موضوعات مهم به صحبت نشست که در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

من از نوشته‌های شما نتیجه گرفته‌ام معتقدید در حوزه‌های یادگیری عمیق، بزرگ‌داده‌ها، بینایی کامپیوتر و مسائلی از این دست سوءتفاهماتی وجود دارد. این مساله‌ای است که در همه حوزه‌های آکادمیک وجود دارد. رسانه‌ها به سراغ موضوعاتی می‌روند که مخاطب بیشتری دارند. همین موضوع باعث شده گاهی فراسوی دستاوردهای واقعی علم شایعاتی به گوش مردم برسد. به خصوص درباره یادگیری عمیق، باید بگویم تا حدی بازسازی‌شده همان شبکه‌های عصبی است که از دهه 80 بیشتر مطرح شدند. اصل ماجرا به دهه 60 برمی‌گردد؛ گویی هر 20 سال یک بار موجی تازه آن را دوباره زنده می‌کند. در این موج اخیر موفقیت اصلی را در شبکه‌های عصبی درهم‌تنیده می‌دانند اما همین ایده هم در موج قبلی دیده می‌شد. یکی از مشکلات موج قبلی که متاسفانه در موج کنونی هم دیده می‌شود، اینکه مردم فکر می‌کنند بخشی از جریان با عصب‌پژوهی ارتباط دارد یا می‌گویند یادگیری ماشین همان درک فرآیندهای پردازش اطلاعات در مغز، نحوه یادگیری آن، تصمیم‌گیری یا مدیریت داده‌های انبوه است. این به نظر من اشتباه محض است. من به عنوان عضوی از رسانه‌ها، استثناهایی برای آنچه می‌گویید سراغ دارم؛ گاهی شرایط این‌گونه است که دانشگاهیان از رسانه‌ها می‌خواهند درباره دستاوردهایشان مطلب بنویسند. بله، به هر حال این نوعی همکاری دوطرفه است. تصور من همیشه این بوده که وقتی کسانی که در علوم کامپیوتر فعالیت می‌کنند از شیوه عملکرد مغز حرف می‌زنند، از گزاره‌های تقلیلی استفاده می‌کنند؛ که شاید هیچ‌وقت آنها را از زبان یک عصب‌پژوه نشنوید. شما اصطلاح «مدل‌های کارتونی (کاریکاتوری) مغز» را برای این پیشنهادات انتخاب کرده‌اید. من هیچ‌وقت نخواسته‌ام به مردم برچسب بزنم و فی‌المثل بگویم عالمان کامپیوتر یک‌طور کار می‌کنند و عصب‌پژوهان روشی متفاوت دارند. اما این حقیقت دارد که عصب‌پژوهی به دهه‌ها یا سده‌ها تلاش نیاز دارد تا اصول پایه‌ای مغز را کامل درک کند. این علم هنوز در ابتدای راهش قرار دارد؛ در رابطه با...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۹ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۹ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/29o

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو