توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
یک روز عادی مثل همیشه در پستهای بیسر و ته فیسبوک گشت میزنی که ناگهان چشمت به یک عکس عجیب میافتد. شخصی که هیچ ارتباطی با او نداری یادداشتی نوشته و در آن تاسف خود را از مرگ یکی از دوستانش اعلام کرده است. این پست به این علت در صفحه تو میآید که تو با شخص فوتشده مدتی همدانشگاهی بودهای و در فیسبوک هم جزو لیست دوستانت است. ابتدا با تصور اینکه از همان شایعات و شوخیهای همیشگی است باور نمیکنی اما با نگاهی به نظرات پست متوجه میشوی همه موضوع را جدی گرفتهاند. برخی تسلیت گفتهاند و بعضی حتی به خود زحمت نداده و قضیه را با یک دونقطه پرانتز باز (اموتیکن ناراحتی) فیصله دادهاند. ظاهرا شرایط واقعی است و تو این لحظه از طریق فیسبوک متوجه شدهای یکی از دوستان خوبت مرده است.
روزها میگذرد و هر روز انواع پیامهای تسلیت را از آدمهای مختلف میبینی که روی «وال» متوفی قرار میگیرند و ناخواسته در «تایملاین» تو هم ظاهر میشود. هر روز وارد وایبر میشوی و میبینی عکس او هم در کنار بقیه آدمهای زنده میدرخشد با این تفاوت که نوشته شده آخرین بار دو هفته پیش دیده شده است.
در گذشته روابط اجتماعی با رسیدن فردی به نقطه مرگ به پایان میرسید. وسایل و یادگاریهای او را جمع میکردند و به گوشهای میبردند، خانهاش را میفروختند و بعد از سه چهار بار برگزاری مراسم سالگرد به کلی فراموش میشد. اما اکنون شبکههای اجتماعی با از میان برداشتن بدیهیترین پیشنیاز یک رابطه یعنی زنده بودن فرد، تمام تعاریف را به نفع خود تغییر دادهاند.
شبکههای اجتماعی معروف قوانین خاصی برای سرنوشت حسابهای کاربری مردگان دارند. شاید باورش سخت باشد اما در حال حاضر سرویسهایی هستند که با یادگیری رفتار شما در شبکههای اجتماعی بعد از مرگ اکانتتان را به صورت خودکار بهروزرسانی میکنند؛ مثلا جای شما توییت میکنند، طوری که هیچ کس متوجه نمیشود احتمالا مردهاید. چند روز بعد از آن واقعه تاسفبار، پیامی در فیسبوک به نمایش درمیآید که تولد همان دوست تازه درگذشتهات فرا رسیده و یک باکس مقابلت باز میکند تا به او تبریک بگویی. در حالی که او مرده است و پیام تو را نمیخواند و تو از این همه آشفتگی گیج هستی. مساله این است که او مرده یا همچنان در دنیای مجازی زندگی میکند؟ آیا روزگاری فرا میرسد که تفکیک این دو جهان از هم غیرممکن شود و افرادی دنیای مجازی را دنیای اصلی خود در نظر بگیرند؟ روزگاری که حتی معنای حقیقی و خیالی قابل تفکیک نباشد؟ آیا روزگاری فرا میرسد که مرگ مفهومش را از دست بدهد؟