skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

قسمت هفتاد و نهم

روایت‌های حمیدرضا نیکدل دبیر پیوست جهان: روزگار تعدیل (قسمت دوم)

۶ خرداد ۱۳۹۹

زمان مطالعه : ۴ دقیقه

شماره ۷۹

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۱ خرداد ۱۳۹۹

آنچه گذشت - در یک روز بارانی این بهار ویروسی، به درخواست دوست قدیمی‌ام پرهام در جلسه اضطراری مدیران شرکتش در مورد تعدیل نیرو شرکت کرده بودم که ناگهان پریسا مدیر منابع انسانی شرکت با سرفه و عرق‌ریزان گفت که از شب قبل تب داشته است. من هم ناخودآگاه نیم‌خیز شدم اما پرهام از جایش تکان نخورد. چهره‌اش چند لحظه‌ای ثابت شد و حتی پلک هم نمی‌زد. انگار آخرین خط‌های باتری‌اش هم رو به خاموشی بود؛ اما سریع به ‌خود آمد و گفت: «خانم تقوی آمده؟» هیچ‌کدام از مدیران جواب ندادند. پریسا همچنان دستش مقابل صورتش بود و گریه می‌کرد و همزمان سرفه‌های خشک. پرهام این بار با عصبانیت و صدایی بلندتر همان سوال را پرسید و این بار همه مدیران با یکدیگر و به سرعت از اتاق خارج شدند تا مثلاً خانم تقوی را صدا کنند. من تکیه داده بودم به دیوار و شیشه عینک پریسا را می‌دیدم که حالا بر اثر گریه و سرفه حسابی بخار گرفته بود. آرایش چشم‌هایش سوار روی اشک‌ها بالای ماسک را به شکل ترسناکی به رنگ مشکی کرده بود. می‌خواستم جمله دلگرم‌کننده‌ای بگویم ولی زبانم نمی‌چرخید. انگار حتی از زیر ماسک هم نمی‌خواستم دهانم را باز کنم. خانم تقوی سراسیمه وارد اتاق شد و با چشمانی نگران به پریسا نگاه کرد، اما حتی نزدیکش هم نشد. پرهام از او خواست که آزمایشگاهی در همان نزدیکی پیدا کند که تست کرونا انجام می‌دهد و پریسا را راهی کند. بعد رو به پریسا کرد و گفت: «شما هم ناراحت نباش، شاید فقط یه آنفلوانزای معمولی باشه! تست رو بدید و برید خونه استراحت کنین.» پریسا همان‌طور که اتاق را ترک می‌کرد آرام زمزمه می‌کرد: «بچه‌ها رو چیکار کنم؟ جواب مانی رو چی بدم؟!» مانی همسرش را دورادور می‌شناختم، برنامه‌نویس ارشد بود و فریلنس کار می‌کرد. اتفاقاً توییت‌های آن دوره‌اش را به یاد داشتم که نشان...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۷۹ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۹ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/80g

درس خوانده فنی و در ادامه هوش مصنوعی، از آغاز پیوست تا اکنون‌ برای ماهنامه توضیح می‌دهد که متاسفانه خود را سزاوار کارت خبرنگاری نمی‌داند. حتی خیلی روزنامه‌نویسی هم بلد نیست. اما ظاهرا می‌داند چگونه روندهای فناوری روز دنیا را تبدیل به پرونده‌های پیوست جهان کند.

تمام مقالات

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو