مسیر حکمرانی اینترنت: تو قفل زده کلید برده
در مسیرم از خانهمان در کرج تا به محل کارم در تهران، به پیشنهاد برنامه…
۲ دی ۱۴۰۳
۱۴ فروردین ۱۳۹۸
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۷ اسفند ۱۳۹۸
یک سال و چندی است که از تلاش من برای ماندن در باشگاه چند برگی مدیران و صفحات مستطاب شرکت گردی ماهنامه پیوست میگذرد. تلاشی که نه به خاطر وجود صف رقبای نویسنده که به خاطر تفاوت بیحد و حصر حوزه دانش من با زبان کاملاً تخصصی فناوریهای نوین ارتباطی اتفاق افتاده بود. حوزهای که هرچند نام ارتباط بر پیشانیاش نقش بسته است؛ اما ارتباط برقرار کردن با آن برای کسی که از پنجره علوم اجتماعی و انسانی به سمت آن مینگرد، شوخی بردار نیست. خلاصه که هر داستانی اگر با غمِ نان گره بخورد، تخصص و علاقه، نمیشناسد و قهرمان را به میدان میآورد. من هم، چنان قهرمانی بییال و کوپال، با دست خالی و دلی پر اضطراب قدم به این میدان گذاشته بودم. تنها توشه سفرم، کولهباری بود از انواع نظریات ارتباطاتی و تئوریهای جامعه شناسانه که امروز و فردای جامعه را توصیف کرده و توضیح میدهند. نظریاتی که گمان میکردم نه خیلی زود اما سرانجام به کارم خواهند آمد.
در همین چند صباحی که گذشته، نزدیک به بیست شرکت فعال در حوزه فناوری ارتباطات را از نزدیک دیدم و با مشاهده و گفتوگو با اعضای کلیدی آنها از چَم و خمِ کار، آگاه شدم. زبان این حوزه همچنان برایم زبانی تخصصی است؛ اما همچون هر زبانی دیگر که حضور در محیط، فرایند یادگیریاش را آسان می کند برای من هم شرکتگردیها، شبیه به حضور در محیطی فناورانه بود که زبانش را به تدریج سهل و آسان جلوه میداد. اینگونه بود که در آغاز راه شرکتها، پیچیده بودند و پر رمز و راز و در ادامه آشنا مینمودند و جذاب. در ادبیات حوزه فناوری بسیار از جهان دو فضایی شده سخن به میان آمده بود که حضور اینترنت و فناوریهای نوین ارتباطی موجبات این جهان را فراهم میکرد. حالا که وارد میدان شده بودم، دیدم فضای دوم این جهان را که هر کار و مسئلهای را در سطحی دیگر تعریف میکرد و به انجام میرساند. از امور مربوط به انتقال نفت و گاز گرفته که در «صباسل» با جزئیات آن آشنا شدم تا خرید و انتقال یخچال ساید بای ساید در سه ساعت، که «زنبیل» امکان آن را فراهم کرده بود.
هرچند اینها فقط مثالهایی هستند از مجموع شرکتهای دیده و پسندیده شده در یک سال و اندی که گذشت؛ اما مسئله اینجا بود که گویی در این جهان همه چیز هرچند با پیچیدگیهای بیشتر و تخصصی متفاوت سر و سامان مییابد اما چنان سرعت و لذتی در انجام تمام اینها هست که از ضرورتهای زندگی مدرن برمیآید و رفع این ضرورتها. گویی که جنگجویان این میدان خود، خوب میدانند که چه چیزی دوای درد این شهرهای شلوغ و آسمانهای قهوهای رنگ و زمینهای خشک و آب نزده آن است. قهرمانان این میدان نبض نواقص جهان فیزیکی را بر دست گرفته و میخواهند با ساخت جهانی موازی، از مصائب و وظایف جهان جغرافیایی بکاهند.
و شاید همین رفع نواقص بود که به این جهان و شرکتهای ساکن آن، امیدی مثالزدنی میبخشید که حداقل در حوالی علوم انسانی و اجتماعی کمتر دیده میشد. جهانی که من از آن آمده بودم با چالشهایی چون زوال امر اجتماعی و افول جامعه روبرو بود و به ترمیم وضع موجود و حتی امکان درمان آن مشکوک مینگریست. از ملال در زندگی روزمره میگفت و تناقضات انسان مدرن که بیش از هر چیز او را از کار میانداخت و در خود فرو میبرد. اما جهان فناوری برای نگرانیهای همین انسان امروز راهکارهایی متنوع داشت و برای زوال جهان راه حلهایی مثال زدنی داشت. زوال جهان که هیچ، حتی همین بحرانهای ارز و دلار و کسادی بازار تجارت در ایران نیز خم به ابرویشان نیاورده بود و کشف راههای جدید را برایشان ممکن کرده بود.
اینگونه بود که وقتی در جهان اجتماعی پاسخ بسیاری از جامعهشناسان و فیلسوفان، پایان امر اجتماعی بود و ناامیدی و فروپاشی، مهندسان فناوری در شرکتهای خود در پی کشف و اختراع راههای تازه برای ساخت زندگی بهتر برای خود و افراد جامعه خود بودند. امیدی که حداقل در زبان علوم انسانی این روزها، گوهری ناب بهشمار میرود، برای مدیران و مهندسان این فضا ابزار کاری است برای تداوم حیات و پیشرفت.
فراموش نمیکنم تکه کلام یکی از همین کارشناسان آیتی در شرکتی نه چندان عریض و طویل را که خوشنود بود از عبور موفقیتآمیز مجموعهشان از پستی و بلندیهای این روزهای اقتصاد و حال و هوای خمود بازار، تکه کلامی که با شکر خدا گره میخورد و ناظر بر امیدی بود که موتور محرک این کسب و کار به شمار میآمد. حقیقت این است که ذات رسانه از همان خطوط منقوش بر دیوار غارها تا اختراع کاغذ و کتابت و صنعت چاپ با امید گره خورده است که آینده را نشانه میگیرد. از این روی پر بیراه نیست که فناوریهای نوین و شرکتهایی که دستی بر آتش آن دارند، نیز بر همین قرار و مدار، نه گذشته و حتی حال که آینده را به حساب آوردند. حساب و کتابی که نور امیدی همیشگی میبخشد به جهانی که این روزها، اخبار بد، دمار از روزگار کسب و کار درآورده و آنها را به کسادی تشویق میکند.