گلرنگ ونچرز بیش از هزار میلیارد تومان در صنایع فناور محور، دارویی و لجستیک سرمایهگذاری کرد
گلرنگ ونچرز بیش از هزار میلیارد تومان در صنایع فناور محور، دارویی و لجستیک سرمایهگذاری…
۸ مرداد ۱۴۰۴
۸ مرداد ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
بورسهای معتبر جهان در دهههای اخیر به بستری برای رشد سریع شرکتهای نوآور و تقویت سرمایهگذاری در اقتصاد دیجیتال تبدیل شدهاند. شرکتهایی مانند مایکروسافت، گوگل، آمازون، متا و تسلا زمانی تنها استارتآپهایی کوچک بودند که ورودشان به بازار سرمایه، نهتنها مسیر رشد خودشان را متحول کرد، بلکه صدها هزار شغل و میلیاردها دلار ارزش افزوده برای اقتصاد کشورشان ایجاد کرد.
در ایالات متحده، تنها در سال ۲۰۲۳ بیش از ۷۰ شرکت فناور نوپا وارد بورس شدند و مجموع ارزشگذاری آنها از ۴۰ میلیارد دلار عبور کرد؛ در حالیکه در ایران، تعداد عرضههای اولیه استارتآپی به انگشتان یک دست هم نمیرسد و فرایندهای پذیرش آنها همچنان با چالشهای متعدد و غیرقابل پیشبینی همراه است.
حتی در منطقه ما نیز تصویر متفاوت است. بورس استانبول ترکیه در سالهای اخیر میزبان چندین عرضه اولیه استارتآپهای فناوری، از جمله Trendyol و Hepsiburada، بوده و با سیاستهای تشویقی و ارزشگذاری شفاف توانسته سرمایهگذاران خارجی را نیز جذب کند. بورس ابوظبی و دبی هم با تمرکز بر اقتصاد دیجیتال، عرضههای بزرگی مانند Careem و شبکههای پرداخت منطقهای را با موفقیت انجام دادهاند و به مقصدی برای سرمایهگذاری در استارتآپهای خاورمیانه تبدیل شدهاند.
در ایران اما، طی یک دهه گذشته موجی از کارآفرینان جوان شکل گرفت که با وجود محدودیتهای جدی اقتصادی، تحریمها و جذابیت مهاجرت، تصمیم گرفتند بمانند، شرکت بسازند و ارزشآفرینی کنند. موفقیت پلتفرمهایی چون دیوار و کافهبازار، تپسی، دیجیکالا، علی بابا، آپارات و… نشان داد که ظرفیت بومی برای ساخت برندهای بزرگ دیجیتال وجود دارد و این برندها میتوانند نمادهای امید برای نسل جوان باشند.
با این حال، تجربههای اخیر عرضه در بورس پیام متفاوتی ارسال میکند. عرضه تپسی پس از ورود به بازار سرمایه با تغییرات قابل توجه در ترکیب مدیریتی و سهامداری همراه شد. دیجیکالا نیز برای ورود به بورس ناگزیر از تغییر ساختار سهامداری خود شد. و اکنون رد صلاحیت سهامدار اصلی دیوار، یکی از موفقترین کارآفرینان این حوزه، بار دیگر بحثهای جدی درباره رویکرد حاکمیت نسبت به کارآفرینان را زنده کرده است.
این روند، از زاویه اجتماعی و اقتصادی، دو پیامد مهم دارد:
۱.کاهش انگیزه نسل جوان: وقتی بنیانگذارانی که ارزشآفرینی کردهاند و میتوانند الگوی موفقیت باشند، از حضور در بازار سرمایه کنار گذاشته میشوند، پیام ناامیدکنندهای برای کارآفرینان جوان ارسال میشود.
۲.از دست رفتن فرصتهای توسعه بازار سرمایه: حضور برندهای بزرگ دیجیتال میتواند عمق و جذابیت بورس را افزایش دهد، سرمایهگذاران خرد را به بازار بازگرداند و پیوند میان اقتصاد سنتی و دیجیتال را تقویت کند.
به نظر میرسد که مسیر فعلی، بیش از آن که تسهیلکننده باشد، بازدارنده است. کاش بهجای تمرکز صرف بر حذف یا محدود کردن حضور بنیانگذاران، فرآیند عرضه این شرکتها تسهیل شود، رویههای ارزشگذاری شفاف و قابل پیشبینی گردد و مشوقهایی برای سهامداران اصلی و مدیران کارآفرین در نظر گرفته شود. چنین رویکردی نهتنها اعتماد فعالان اقتصادی را افزایش میدهد، بلکه پیام روشنی به نسل جوان میفرستد که «اینجا میتوان ماند، ساخت و رشد کرد.»
تجربه جهانی و حتی منطقهای نشان داده است که حمایت از بنیانگذاران حتی پس از ورود شرکتها به بورس، عامل کلیدی در تداوم نوآوری و رشد پایدار است. بازار سرمایه ایران نیز اگر میخواهد جایگاهی در تحولات آینده اقتصاد دیجیتال داشته باشد، باید به جای مانعتراشی، به معمار فرصتهای جدید تبدیل شود.
تصمیمهای امروز ما درباره شرکتهایی مانند دیجی کالا و دیوار، تنها به یک عرضه اولیه محدود نمیشود؛ این تصمیمها آینده کارآفرینی و سرمایهگذاری در ایران را رقم میزنند. اگر رویههای فعلی ادامه یابد، بسیاری از خلاقترین جوانان ما یا عطای ساختن را به لقایش میبخشند یا مسیر خود را بیرون از مرزها جستوجو میکنند. اما اگر مسیر را روشن، شفاف و منصفانه کنیم، همانطور که در بسیاری از بورسهای موفق دنیا و حتی همسایگان منطقه دیدهایم، میتوانیم شاهد شکوفایی نسلی باشیم که موتور محرک اقتصاد دیجیتال ایران خواهد بود.
اکنون زمان آن است که مدیران بازار سرمایه و سیاستگذاران، جایگاه خود را از نهاد ناظر به همراه و تسهیلگر ارتقا دهند؛ نقشی که نهتنها به نفع کارآفرینان و سرمایهگذاران است، بلکه به نفع کل اقتصاد کشور خواهد بود. آینده اقتصاد و بازار سرمایه ما، وابسته به همین انتخابهای امروز است.