skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

نگاهی به مساله جنسیت در حوزه فناوری

اتاقی از آن همه

مینا پاکدل تحریریه

۳۰ شهریور ۱۳۹۸

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۷۰

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۰ مهر ۱۳۹۸

اگر شکسپیر خواهری داشت که همان‌قدر مستعد و خوش‌ذوق بود، چه؟ ویرجینیا وولف توضیح می‌دهد که هیچ. آب از آب تکان نمی‌خورد. چون او نه اتاقی از آن خود داشت و نه فضایی برای رشد. هر موجود دوپایی نیاز به فضایی دارد که دیده شود، حرف بزند، هیاهو راه بیندازد، امتحان کند، زمین بخورد و احتمالاً بایستد. گاه این روایت‌ها لای صفحه‌های تاریخ گم شده‌اند. این ماجرا همان اتفاقی بود که برای نخستین برنامه‌نویس‌های زن رخ داد. مشاغل حوزه محاسبات الکترونیکی در ابتدا با زنان پیوند خورده بود. این نوع حرفه‌ها از این بابت زنانه شده بودند که مهم قلمداد نمی‌شدند. با ظهور کامپیوتر در عرصه‌های مختلف دولتی و صنعتی، شرایط تغییر کرد و زنان برنامه‌نویس کم‌کم موقعیت‌ خود را به رغم مهارت‌هایشان از دست دادند. آنها همچنان به برنامه‌نویسی ادامه دادند اما از حمایت موسسه‌های بزرگ بی‌نصیب ماندند. استفان شرلی نمونه‌ای از این زنان است که برای عبور از سد تبعیض جنسیتی، از اسم «استیو» به عنوان نام مستعار مردانه استفاده کرد. او وقتی فهمید نمی‌تواند در عرصه‌ دولتی و صنعتی کاری از پیش ببرد، همچنان «استیو» ماند و شرکت برنامه‌نویسی فریلنس‌ی راه‌اندازی کرد که بر اساس تلاش و تخصص زنان شکل گرفت و به شرکتی میلیون‌ دلاری تبدیل شد که برنامه‌های حیاتی دولتی و صنایع خصوصی را ارائه می‌داد. همه زنان در تاریخ نه به سبک و سیاق شرلی، اما با روش‌های خودشان، گاه توانسته‌اند اتاقی را از آن خود کنند و گاه نه. شاید مساله جنسیت در دنیایی که جنگ‌ها در می‌گیرند، آدم‌ها فوج‌فوج می‌میرند و امیدها به باد می‌روند، خیلی مهم به نظر نرسد، اما اتفاقاً در همین دنیاست که جنسیت معنا می‌گیرد و پررنگ می‌شو د، دنیایی که اگر ساختارهای جنسیتی‌اش اینگونه نبودند، دنیای متفاوت‌تری بود، دنیایی که دهه‌ها بعد از اینکه زنان را از عرصه برنامه‌نویسی بیرون کردند، سیستم استخدام هوشمند آمازون همچنان سوگیری‌های...

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۷۰ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۷۰ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/398
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو