شرکتها و مجموعهها چیزی به جز کارکنان و تیمشان ندارند. نگاه سطحی و مقطعی و غیرانسانی به نیروی کار در هر حوزهای، آفتهای بسیاری در پی دارد. نیروی انسانی شرکتها میتواند به معضلی فرسایشی و هزینهبر تبدیل شود، اگر مدیران و صاحبان کسبوکارها نگاه و تفکر استراتژیک نداشته باشند. آنچه در این مطلب آورده شده با نگاه به تجارب و برداشت شخصی نویسنده از فضای کار موجود در شرکتهای «سرویسدهنده بر بستر اینترنت» ایران گردآوری و نگاشته شده است، اما گمان میکنم (و امیدوارم) این نکات به طور عمومی در مباحث نیروی انسانی مفید و قابل توجه باشد. لازم است داخل پرانتز ذکر کنم که تنوع و تکثر صنایع، حوزهها، رشتهها و حرفهها، اعمال شیوهها و تئوریهای این نوشته را با سوالات و متغیرهای بسیاری روبهرو میکند که هر صاحب کسبوکاری، منطقاً خود بایستی به آنها مشرف و آگاه باشد. راهکارهای استخدامی و نیروی انسانی شرکتها و سازمانها میتواند شکلها و قالبهای متفاوتی را طلب کند که طبعاً در این نوشته امکان بررسی تمام آنها وجود نداشته است. شخصیتها را استخدام کنید؛ مهارتها را آموزش دهید حتی در مراحل استخدام، رفتارها، برخوردها و به طور کلی رابطهها را مدیریت کنید. اگر طرز رفتار و برخورد با استخدامشونده را مدیریت نکنید، بعید است به شناخت صحیحی از او برسید. شاید در یک سازمان عریض و طویل، شناخت و آشنایی با شخصیت یکبهیک افراد تیم برای مدیران بالادستی مقدور نباشد، اما آشناییهای اولیه طی مراحل استخدام از وظایف مدیران میانی و تیم نیروی انسانی مجموعهها قلمداد میشود. مهارتهای نرم افراد و رفتارهای عمومی آنها شخصیت تیم شما را شکل میدهد. اگر به دنبال روباتهای بلهقربانگو هستید، صحبت دیگری است که در این مجال مورد بحث نخواهد بود. در هر شرایطی، با هر تعداد و با هر منشی که سازمان شما دنبال میکند، انعطافپذیری لازم و به اندازه برای تیمها ضروری مینماید. آدمها...