۹ آبان ۱۴۰۳
مدیرعامل شرکت همآوا:
نسل دوم چهره ندارد
فضای استارتآپی که حداقل در هشت سال گذشته شکل گرفته یا بسیاری از ادبیات و جغرافیایی که در این فضا دیده میشود، مرهون وجود مجموعههایی است که در توسعه این فضا نقش تعیینکنندهای داشتهاند. از جمله این مجموعهها میتوان به سرآوا اشاره کرد؛ هلدینگی که طی سالهای گذشته شرکتهای استارتآپی بزرگی مانند دیجیکالا و کافهبازار از دل آن بیرون آمدهاند. تاثیر سرآوا بر این فضا آنقدر جدی است که چه این مجموعه را دوست داشته باشید و چه از آن انتقاد کنید، باید آن را به عنوان یک واقعیت بپذیرید. بنابراین وقتی قرار باشد در مورد موانع شکلگیری نسل دوم شرکتهای استارتآپی صحبت کنید درستترین جا برای سر زدن به آن شرکت همآوا است. شرکتی که در روایت رضا کلانترینژاد، مدیرعامل این مجموعه، در امتداد سراوآ یا به تعبیری در کنار سرآوای جدیدی که متولد شده شکل گرفته است. همآوا که قرار است افرادی را به خود جذب کند که به قول مدیرعاملش میتوانند آرزوها و رویاهایشان را زندگی کنند، تمام ماموریتهای این هلدینگ بزرگ در زمینه سرمایهگذاری مرحله اول رشد، مدیریت نوآوری و سرمایهگذاری روی نوآوری را عهدهدار خواهد بود. به عبارتی و آنطور که کلانترینژاد در گفتوگو با پیوست میگوید، در واقع تمام DNA و روحی که قرار بود از ابتدا در سرآوا باشد حالا در همآوا وجود دارد.
به نظر میرسد ترافیک و اشتیاقی که در نسل اول استارتآپها وجود داشته در نسل دوم وجود ندارد و توانایی تاثیر در بازار و تغییر در بازی در نسل دوم مشاهده نمیشود؛ چه چیزی باعث به وجود آمدن این فضا شده است؟ درخشش، ماحصل دو اتفاق است. یکی خود فرد و دوم کاری که فرصت انجام آن را دارد؛ یعنی باید این اتفاق را از دو منظر نگاه کرد، هم از منظر افراد یا استعدادهایی که علاقهمند به حوزه کارآفرینی هستند و هم از منظر نگرش و فرصتهایی که دارند و دنبال میکنند. در یک نگاه کلی در حال حاضر این اکوسیستم نسبت به گذشته حمایتهای بیشتری از سمت حاکمیت دریافت میکند و از طرفی ساختارهای قانونی نسبت به فعالیت این شرکتها آشناتر شدهاند. بنابراین به نظر میرسد زمین برای فعالیت حاصلخیزتر از قبل باشد. پس با این روایت شما، مشکل را باید در استعداد جستوجو کرد؟ زمین حاصلخیزتر به معنی بذر بهتر نیست. بذر بهتر همیشه نتیجه سختی است. کارآفرینی یکی از راهحلهای کارآمد برای غلبه بر حس ملال و مرگاندیشی است. کاری به تعداد کارآفرینانی که به صورت خودآگاه این کار را انجام میدهند، ندارم؛ اخیراً کمپی با دوستان سرآوا رفتیم و همه در آنجا داستان زندگی خودشان را گفتند. چیزی که در زندگی همه آنها مشترک بود احساس ملالی بود که بر آنها غلبه کرده بود و در نهایت هم این احساس باعث شده بود از خانه امن بیرون بزنند و تبدیل به آدمهایی شوند که میخواهند یک کار جدی انجام دهند. با کمال احترام به تمام کسانی که به توسعه اکوسیستم کارآفرینی کشور کمک کردهاند، انتقال یک پیام ناصحیح باعث شد آدمهایی به این سمت بیایند که برای این چرایی نیامده بودند. منظورتان این است که تب یا حبابی که در اکوسیستم شکل گرفت، ریشههایی از این بازار را سوزاند؟ دقیقاً. کارآفرینی پاسخ به یک چرایی...