توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
حقیقت پشت پرده پرداختهای خرد شهری به ویژه در حوزه تاکسیرانی فراتر از آنکه ناشی از یک بازار با گردش چند میلیاردی باشد، که البته آن هم هست، نمادی به شمار میآید از تلاشی سخت ولی دیرهنگام از سوی مدیریت شهری ایران برای رسیدن به ضرباهنگ سریع فناوری.
درک این حقیقت هنگامی آسانتر میشود که بپذیریم مهمترین تغییرات سالهای اخیر در تعاملات کلانشهرهای ایران با شهروندان امروزی نه بر اساس سیاست و مدیریت شهرداریهای عریض و طویل، بلکه به لطف کسب و کارهای فناورانه داخلی و خارجی رخ داده است که اغلب مطلقاً هیچ همسوییای با بلدیهها و نهادهای عمومی شهری ندارند. در حالی که بر حسب یک بیراهه تاریخی شهرداریهای شهرهایی همچون تهران در بهترین حالت درگیر توسعه فیزیکی شهر و ساختن تونل و زیرگذر بودهاند، از توسعه شهر در بعدی جدید یعنی فضای فناوری غافل ماندهاند و فریب واژه نادرست «شهر مجازی» را خوردهاند. توسعه واقعی در همان شهر نادیدنی اتفاق میافتاد و شهرداری از آن غافل بود.
شهرداریها در برداشتی بدبینانه چنان در کلاف پرهیاهوی شهری که میخواستهاند از آن کسب درآمد کنند گم شدهاند و با فروش تراکم و گرفتن عوارض و پیریزی برای انتخابات ریاست جمهوری و برگ زدن به شوراهای شهر مشغولاند که در پیش چشمشان حمل و نقل شهری به دست استارتآپهایی از تاکسی تا پیک آنلاین افتاد. نقشههایی سریع و دقیق اطلاعات ترافیکی را از خود شهروندان برای شهروندان گرفتند و شبکههای اجتماعی محل، مزیت و ویژگیهای کسب و کارهای شهری را به کمک خود کاربران تهیه کردند و با بازینمایی به آنها دوباره فروختند.
شهرداری برای نیم قرن همه این اطلاعات حمل و نقل، کسب و کارها و ترافیک را داشت ولی چنان دودستی به این گوله برف چسبید که سرانجام با گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی در برابر چشمانش آب شد و از لایه انگشتان منجمدش بر زمین سرید. حالا شهرداری که زمانی برتری رقابتی داشت در بازیای که آن را کم و بیش باخته است میکوشد که با چنگ زدن به ریسمان قانون و با استفاده از تیغ حاکمیت، جایگاهی را که بازپسگیری آن به یک رویا شبیه است احیا کند.
جالب آنکه در این میان شهرداریها بیشتر از اینکه همراهی دولت و وزارتخانههایی همچون ارتباطات و تجارت یا بانک مرکزی را داشته باشند، با همدردی آنها مواجه شدهاند. چرا که حتی دولت هم با همه کندیاش درک امروزیتری از قدرت واژگونکنندگی فناوری دارد که آن را نه به دلیل درک از بازاری همچون استارتآپها که به لطف تهدیدات امنیتی در این حوزه دریافته است و همین تلاقی امنیت و تجارت نکته کلید چرخش جدید شهرداری تهران در مواجهه با کسب و کارهای نو است.
وزارت ارتباطات دولت فعلی و به ویژه سازمان فناوری اطلاعات آن توانستهاند با تکیه بر درک از اهمیت ملی کسب و کارهای نو و یک جوانگرایی و فنسالاری افتان و خیزان خود را نه تنها به نیازهای نسل جوان کارآفرینان که به ادبیات حقیقی این عرصه نیز نزدیک کنند و این الگو توانسته کم و بیش در بخشهای مدرنتر شهرداری هم رسوب کند. کافی است به فاصله زمانی میان پروژههایی مانند چرخش آزادانه اطلاعات و دولت الکترونیکی و همراه با عرضه دسترسیهای محدودی به APIهای شهرداری توجه کنید.
به نظر میرسد در بازه فعلی جدال واقعی نه میان شهرداری و کسب و کارهای نو بلکه میان تفکر جدید و قدیم در بدنه شهرداری نسبت به کسب و کارهای نو باشد. الگوی اول انتشار اطلاعات، دسترسی به زیرساختها و درآمد ساختن از طریق رقابت و توسعه است و الگوی قدرتمندتر بستن، تهدید و ایجاد انحصار که سنتی دیرینه دارد. نماد الگوی اول انتشار APIهای شهرداری و نماد الگوی دوم ایجاد انحصار در پرداختهای شهری است. باید دید این شهرداری نیمهخواب کی بیدار میشود.