skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پرونده‌ای درباره اف‌ای‌تی‌اف؛ پشت درهای بسته اقتصاد

مینا پاکدل تحریریه

۷ تیر ۱۴۰۴

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۱۳۵

پشت درهای بسته اقتصاد
در دنیایی که پول‌ها بی‌صدا جابه‌جا می‌شوند، بخشی از حساب‌های بانکی به‌نوعی در سایه هستند و کیف پول دیجیتالی ممکن است راه فراری برای تروریسم مالی باشد، نهادهایی مثل FATF قرار است نظم بیاورند، شفافیت مطالبه کنند و جلوی تولید پول‌های کثیف را بگیرند. گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در آغاز کارش را با توصیه‌هایی ساده شروع کرد: بانک‌ها باید بدانند پول از کجا آمده و به کجا می‌رود. اما حالا ماجرا پیچیده‌تر شده است. دارایی‌ها دیگر فقط در بانک‌ها نیستند. از رمزارزها گرفته تا ساختارهای نوظهوری مثل DAOها و حتی زیرساخت‌های نامتمرکز، FATF را با این پرسش بنیادین مواجه کرده‌اند که چطور می‌شود نظم را به چیزی تحمیل کرد که مرکز ندارد؟ با این حال، مشکل FATF فقط با رمزارزها نیست. بسیاری از منتقدان می‌گویند این نهاد بیش از آنکه فعال باشد، واکنشگر شده: معمولاً یک قدم عقب‌تر از بازار است و سعی دارد چارچوب‌هایی را به هم وصله بزند که دیگر کار نمی‌کنند. در این میان، کشورهایی هم هستند که نه‌فقط با FATF مشکل فنی دارند، بلکه درگیر نزاع‌های سیاسی هستند: ایران یکی از این کشورهاست که سال‌ها با این استدلال بیرون گود ایستاده که این نهاد به ابزاری سیاسی برای اعمال فشار اقتصادی بدل شده است. از سوی دیگر، نبود چارچوب‌های شفاف و پذیرفته‌شده‌ جهانی، همکاری بانک‌های بین‌المللی با ایران را دشوار کرده و دست‌وپای بسیاری از کسب‌وکارهای قانونی را بسته است. آیا FATF باید بازطراحی شود؟ بدون تردید. آیا ایران باید به FATF بپیوندد؟ پاسخ شاید به میزان شجاعت سیاست‌گذاران برای مواجهه با ساختارهای جهانی و همزمان اصلاح داخلی برگردد. دوراهی‌ای که مقابل ایران است، بیشتر از همیشه توی چشم می‌زند: پیوستن به سیستمی جهانی با قواعدی سخت‌گیرانه، یا ماندن در حاشیه‌ای که هر روز تنگ‌تر می‌شود.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۳۵ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۳۵ پیوست
دانلود نسخه PDF
None
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو