ستاد هوش مصنوعی، به پیشنهاد معاونت علمی تشکیل میشود
سند تشکیل «ستاد فناوری و کاربرد هوش مصنوعی» به تصویب هیات وزیران رسید. معاونت علمی،…
۴ خرداد ۱۴۰۴
۴ خرداد ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
در جهان دیجیتالی ما، تبلیغات محرک اصلی توسعه در اینترنت هستند و هسته درآمدی شرکتهای بزرگ اینترنتی از جمله گوگل، متا (فیسبوک سابق) و دیگر فعالان این عرصه را تشکیل میدهند. در دهههای گذشته، فرایند تبلیغات دادهمحور و هدفمند باعث شده تا درآمد این شرکتها تا حد خیره کنندهای افزایش یابد و در حال حاضر هرکدام از غولهای فناوری میلیاردها دلار از این بخش درآمد دارند. اما موج جدید فناوری با معرفی ChatGPT در سال ۲۰۲۲ ممکن است این سازوکار را تا حدی تغییر دهد و حتی به سلاح خطرناکتری برای ترغیب به مصرفگرایی و افزایش هزینهکرد کاربران در دستان غولهای فناوری تبدیل شود.
به گزارش پیوست، الگوی تبلیغاتی هنوز به طور کامل وارد چتباتها نشده است و در حال حاضر بسیاری از ارائه دهندگان آن به دنبال راهکاری برای کسب درآمد از این ابزارها هستند، اما نحوه استفاده کاربران از این ابزارهای هوشمند نانگر پتانسیل بسیار بالای این ابزارها در حوزه تبلیغاتی است؛ بخشی که حتی همین امروز هم میلیاردها دلار درآمد برای شرکتها به همراه دارد.
گزارش جدیدی از واشنگتن پست میگوید ترند جدیدی در میان کاربران ChatGPT شکل گرفته که براساس آن افراد درمورد ظاهر خود از این چتبات نظر میخواهند و به دنبال پیشنهادهایی برای بهبود ظاهر خود میگردند.
واشنگتن پست میگوید کاربران به قضاوت این ChatGPT درمورد ظاهر خود اعتماد بیشتری دارند، زیرا چتبات از دیدگاهی متفاوت درمورد آنها نظر میدهد و حتی حقیقت تلخ را نیز به آنها میگوید.
اما اظهارنظر درمورد جذابیت ظاهری تنها به همین مرحله ختم نمیشود. این گزارش خانم ۳۲ سالهای به نام کایلا درو اشاره دارد که به گفته خودش درمورد «همه چیز»، از راهنمایی در دکوراسیون خانه گرفته تا خرید خوراکی، از ChatGPT نظر میخواهد و به تازگی پس از اینکه از این چتبات خواسته تا درمورد ظاهرش به او بازخورد ارائه دهد، پیشنهاداتی را برای پوست، مو، ابرو، پوشش و آرایش خود دریافت کرده و تا همینجای کار حدود ۲۰۰ دلار برای خرید لوازم پیشنهاد چتبات اوپنایآی هزینه کرده است.
با اینکه منتقدان فناوری و زیبایی میگویند درخواست از چتباتها برای ارائه بازخورد درمورد ظاهر افراد خطرناک است، زیرا این ابزارها انعکاسی از دادههای آموزشی با سوگیریهای پنهان و انگیزههای مالی سازندگان خود هستند، اما چنین روندی به نظر توجه بسیاری از کاربران را جلب کرده است. برای مثال یکی از ویدیوهای مربوط به بازخورد ChatGPT در مورد ظاهر و پیشنهاد این ابزار برای بهبود ظاهر، حدود ۲۲۰ هزار بازدید داشته است.
با اینکه سازنده ChatGPT منشا دادههای آموزشی خود را به صورت علنی فشا نکرده است، اما دادههای آموزشی احتمالا منابعی همچون فریومهای آنلاینی که مردم درمورد جذابیت دیگران اظهارنظر میکنند در پلتفرمهای مختلفی از جمله ردیت را شامل میشود. الکسا هانا، رئیس تحققات موسسه Distributed AI Research در این باره میگوید، با اینکه دادههای آموزشی ایدههای متنوعی را شامل در بر میگیرند، اما چتباتها معمولا به سوی رایجترین دیدگاهها کشیده میشوند- از جمله اینکه زنان همیشه باید جذابیت ظاهری خود را تقویت کنند.
از نگاه هانا و دیگر متخصصان، چنین کاری در واقع خودکارسازی قضاوت مردانه بر ظاهر زنان است که میتواند پیامدهای خطرناکی را به دنبال داشته باشد.
گزارشی از هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد که نحوه استفاده افراد از چتباتهای هوش مصنوعی از سال ۲۰۲۴ تا ۲۰۲۵ به شکل قابل توجهی تغییر کرده است. این گزارش به ویژه نشان میدهد که کاربردهای نرم از چتباتهای هوش مصنوعی افزایش یافته و افراد بیشتری برای حمایت حرفهای، احساسی و روانی به این ابزارها رجوع میکنند.
ابزارهایی همچون ChatGPT برخلاف منابعی همچون موتور جستجوی گوگل یا پلتفرمهای شبکه اجتماعی که تبلیغات را براساس علایق و به شکلی شخصیسازی شده به کاربر نمایش میدهند، ارتباط مستقیم و گاه قدرتمندی با مخاطب خود برقرار میکند و به لطف تولید متن طبیعی و گاه ارتباط صوتی، نوعی ارتباط عاطفی را با مخاطب خود شکل میدهند.
همانطور که گزارش هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد، ارتباط اجتماعی و احساسی بخش مهمی از روابط کاربران با چتباتها را تشکیل میدهد و عجیب نیست که کاربران پیشنهادات یک حامی احساسی و اجتماعی را سریعتر از تبلیغات معمولی بپذیرند. چنین پیشنهاداتی میتواند همچون گزارش واشنگتن پست مربوط به چهره و زیبایی باشد و به خرید اقلام مختلف منتهی شود و در موارد دیگر نیز پیشنهادات چتبات میتواند تاثیر مهمی بر انتخاب کاربران در تمامی حوزهها از خرید گوشی گرفته تا خودرو و حتی انتخاب مقصد سفر بگذارد.
نشانههایی از حرکت در مسیر تبلیغات چتبات محور نیز در میان شرکتها به چشم میخورد. برای مثال سخنگوی شرکت Preplexity AI که به عنوان پلتفرم جستجوی مبتنی بر هوش مصنوعی به شهرت رسید، میگوید این شرکت یک قابلیت خرید را در رابط کاربری خود جای داده و در حال حاضر بخش زیبایی سومین دسته پرطرفدار آن است.
امیلی فایفر، تحلیلگر بخش بازرگانی شرکت مشاوره فارستر (Forrester) میگوید با عرضه قابلیتهای فروش، مشتریان ممکن است پیشنهادات محصولی را دریافت کنند و متوجه نباشند که چتبات به چه دلیلی این محصولات را انتخاب کرده است. برای مثال این چتبات ممکن است پیشنهاد خود را بر مبنای ویدیو یوتیوبی یک فرد حرفهای در این حوزه ارائه کند و یا اظهارنظر فرد زنستیزی در تردز. همچنین ممکن است شاهد پیشنهادات جعلی و ساختگی باشیم و از آنجایی که دادههای آموزشی بسیار گسترده هستند، احتمال سوگیری و اشتباه نیز وجود دارد.
در حالی که بسیاری نگران سوگیری در دادههای آموزشی هستند، فعالان صنعت تبلیغات نیز به تازگی تمرکز بر چتباتها را به یکی از اولویتهای خود تبدیل کرده است. گزارشی از فایننشال تایمز میگوید استارتآپها و گروههای تبلیغاتی در جستجوی روشهای تازهای برای تقویت جایگاه خود در نتایج چتباتهای هوش مصنوعی و چندین شرکت ابزارها و پلتفرمهای ویژهای را برای ارزیابی عملکرد و بازدهی برندها در نتایج هوش مصنوعی طراحی کردهاند.
این گزارش توضیح میدهد که چندین شرکت فعال در حوزه تبلیغات و دادههای دیجیتال در حال حاضر وضعیت نمایش برندها در چتباتها را زیر نظر دارند و بهبود جایگاه برندها در این ابزارها به یکی از اولویتها تبدیل شده است.
بنابراین بهینهسازی محتوا برای نمایش بهتر در چتباتها میتواند یکی از اهداف اصلی شرکتها باشد و در چنین شرایطی نگرانیها دیگری نیز پدیدار میشوند. در صورتی که روند فعلی مردم را به استفاده هرچه بیشتر از چتباتها برای مشاوره و دریافت پیشنهاد سوق دهد، آیا میتوان اطمینان داشت که پیشنهادات این ابزارها بهترین گزینه موجود هستند و یا ریشه این پیشنهاد را باید در تلاش شرکتهای تبلیغات برای بهبود جایگاه برندها در جهان هوش مصنوعی جستجو کرد و آیا کاربران میتوانند قضاوتی صادقانه در مورد پیشنهاد چتباتی داشته باشند که در بسیاری از موارد در نقض حامی حرفهای، فردی و عاطفی نیز ایفای نقش میکند.
با اینکه حرکت در این مسیر و اضافه شدن تبلیغات به پلتفرمهای هوش مصنوعی چندان دور از انتظار نیست اما باید دید شرکتهای هوش مصنوعی چطور استراتژی درآمدزایی خود را ترتیب میدهند و آیا در چنین جهانی منافع کاربران بر فروش روز افزون کالا اولویت دارد؟