برای ایجاد کارزارهای تبلیغاتی تاثیرگذار، به عنوان رهبر یک مجموعه باید سوگیریهای دیجیتالی را بشناسید. شما باید از کنجکاوی مجموعه خود و مهارت و دانش در زمینه فناوری مدرن برای زیر سوال بردن ظاهر پرزرق و برق زندگی دیجیتالی استفاده کنید و از دادهها و تحریفهای دیجیتال فراتر روید تا بتوانید روایتهایی واقعی، که برای افراد انگیزهبخش هستند، پیدا کنید. داستانپردازی در فرهنگ دیجیتال ابتدا به جنجال فرهنگ دیجیتال میپردازیم. گی دوبور، فیلسوف فرانسوی، در کتاب خود به نام «جامعه نمایش» (Society of the Spectacle) میگوید جامعه ما زرق و برق را به کارایی ترجیح میدهد- مثل انتخاب یک کتاب از روی جلد آن- یعنی تقریباً همان برنامه روزانه ما در دنیای مملو از سلفی اینستاگرام. دوبور در اثر خود میگوید جامعه بیشتر روابطی است که ما در آن سوی این تصاویر پر زرق و برق میسازیم، تا خود این تصاویر. مثلاً کارزار تبلیغاتی برند گوچی با رایان گاسلینگ، بازیگر آمریکایی، را در نظر بگیرید. این کارزار نهچندان درباره چمدانهای گوچی، بلکه بیشتر درباره جذابیت و سبک زندگی- «زندگی به سبک گوچی» بود. اینها چیزهایی بود که در این کارزار تبلیغ میشد، نه خود محصولاتی که این برند به فروش میرساند. این امر ما را به مفهومی به نام «برندفورمنس» (Brandformance) میرساند که ترکیبی از داستانپردازی و پرفورمنس مارکتینگ (Performance Marketing) یا همان بازاریابی عملکردی است. برندفورمنس یعنی تلفیق بازاریابی سنتی با داستانپردازی که بتواند مخاطب را تمام و کمال مجذوب کند. در اقتصاد توجهمحور امروز، این داستانپردازیها هستند که فروش میکنند، نه صرفاً خود محصول. خدمت به سلیقه ما و شکل دادن به آن در «اقتصاد توجه»، هوش مصنوعی و الگوریتمها عروسکگردانان تجربه دیجیتالی ما هستند. الگوریتم اینستاگرام همچون یک دیجی دیجیتالی عمل میکند که برای مجذوب کردن ما فهرستی از محتوای چشمنواز و احساسبرانگیز را با یکدیگر ترکیب میکند. در این الگوریتم تنها چیزهای خاص و برجسته اهمیت...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.