۱۹ اسفند ۱۴۰۳
گفتوگو با شهرزاد رفعتی بنیانگذار شرکت BBTV؛ همیشه کار درست را انجام بده

شهرزاد رفعتی موسس، رئیس هیاتمدیره و مدیرعامل BBTV است، شرکتی سردمدار در زمینه کسب درآمد از تولید محتوای دیجیتالی که رسالت آن کمک به تولیدکنندگان محتوا برای دستیابی به موفقیت هرچه بیشتر است. شهرزاد رفعتی شرکت BBTV را به یکی از پیشگامان توسعه حوزه رسانهفناوری بدل ساخته که نسل جدید داستانپردازان را توانمند و حوزه سرگرمی و شیوههای تولید و مصرف محتوا را متحول میکند. BBTV قدرتی پیشتاز در سطح جهانی است، بزرگترین شرکت ویدئویی چندوجهی دنیا با توانایی تولید ماهانه دهها میلیارد ایمپرشن (تعداد دفعات دیده شدن یک محتوا در فضای آنلاین) و ۶۰۰ میلیون بازدیدکننده منحصربهفرد. در این گفتوگو درباره مسیری صحبت کردیم که شهرزاد رفیعی طی کرده تا به جایگاه کنونیاش برسد. همچنین از رهبری حرف زدیم و به این موضوع نیز پرداختیم که چگونه میتوان راه ناهموار صنعت را برای زنان حوزه فناوری هموار کرد.
قبل از اینکه به بحث اصلی بپردازیم، خوب است که مخاطبان ما کمی بیشتر با شما آشنا شوند. کمی از گذشته و سابقهتان بگویید. چه چیزی شما را به سمت این مسیر حرفهای بخصوص برد؟من در دوران جنگ ایران و عراق، در تهران بزرگ شدم؛ آن زمان دسترسی به محتوا محدود بود. با اینکه فقط چند شبکه تلویزیونی در دسترس بود، باز هم متوجه تاثیر عمیق محتوا، حتی در مقیاسی کوچک، بودم. من در آن سن کم، آنقدری از دنیا میدانستم که بفهمم آینده متفاوتی برای خودم میخواهم، آیندهای که در آن بتوانم تاثیری جهانی به جا بگذارم.
بزرگ شدن در محیطی که تغییر و آشفتگی بسیار زیادی در آن بود و تجربههای شخصیام از نابرابری باعث شد در من آرزو و اشتیاق تبدیل شدن به عاملی مثبت برای ایجاد تغییر شکل بگیرد. جمله معروف گاندی که میگوید «همان تغییری باش که میخواهی در دنیا ببینی» خیلی اوقات برایم الهامبخش بود. همین انگیزه بود که موجب شد به منظور پیدا کردن فرصتهای همهشمولتر و برابرتر برای زندگی به کانادا بروم.
در ۱۷ سالگی فقط با یک چمدان، مهارتهای کامپیوتری محدود و انگلیسی دستوپاشکسته راهی ونکوور شدم. عشق به ریاضیات و فناوری باعث شد در دانشگاه سراغ رشته علوم کامپیوتر بروم. محتوا باز هم نقش بزرگی در زندگی من ایفا کرد چون به من کمک کرد زبان انگلیسی یاد بگیرم و با فرهنگهای جدیدی آشنا شوم. بهعلاوه، حالا یکباره محتوای بسیار بیشتری در دسترس بود. تقریباً در همان زمان بود که مدل کسبوکار BBTV را طراحی کردم.
این طرح اولین باری که به نمایشگاه CES رفتم، با دیدن ابزارهای صوت دیجیتالی به فکرم رسید؛ چیزی که استیو جابز با اختراع آیپاد برای اولین بار آن را ارائه کرده بود. این ابداع شکل رابطه مردم با موسیقی را متحول کرد و من میخواستم چیزی طراحی کنم که همین تاثیر را بر مقوله محتوا داشته باشد.
تجربیات شخصی خودم و آرزویم برای دسترسی داشتن همه به محتوا باعث شد تصمیم به راهاندازی BBTV بگیرم. عصر محتوای دیجیتالی تازه در مراحل اولیه خود بود و من میخواستم پتانسیل نامحدودی را که در این صنعتِ رو به رشد میدیدم به دیگران نشان بدهم. هدف من این بود که بتوانم امکان یادگیری، برقراری ارتباط با یکدیگر و توانمند شدن را برای مردم سرتاسر دنیا فراهم کنم.
۱۸ سال از آن زمان گذشته و حالا پولی که صرف تبلیغات در حوزه ویدئو دیجیتالی میشود بیشتر از رسانههای سنتی مثل تلویزیون است. بدین ترتیب اکنون بیشتر از ۵۰ میلیون تولیدکننده محتوا میتوانند با محتوای تولیدی خود جذب مخاطب و کسب درآمد کنند.
وقتی در سال ۲۰۰۵ شرکت BBTV را تاسیس کردم، ما یکی از پیشگامان شکلدهی و توسعه حوزه رسانهفناوری بودیم. ما نسل جدیدی از داستانپردازان را توانمند کردیم که میخواستند حوزه سرگرمی و روشهای تولید و مصرف محتوا را متحول کنند. BBTV که کار خود را به عنوان یک استارتآپ آغاز کرد، حالا به شرکتی سردمدار در حوزه رسانهفناوری تبدیل شده است. BBTV با ۱۰ زبان مختلف در سرتاسر دنیا فعالیت و هزاران تولیدکننده محتوا را توانمند میکند.
به طور خلاصه، رسالت ما ارزشمندتر کردن محتوای هدفمند است. ما به عنوان بزرگترین پلتفرم ویدئویی چندوجهی دنیا با ماهانه بیش از ۶۰۰ میلیون بازدیدکننده منحصربهفرد، به بسیاری از موفقترین برندها، شرکتهای رسانهای و تولیدکنندگان محتوا در دنیا این امکان را میدهیم تا در فرهنگ امروز و فردا تاثیرگذار باشند.
جالبترین اتفاقی که از زمان راهاندازی شرکت برایتان افتاده چه بوده؟من BBTV را در قالب کسبوکاری بر پایه رویکرد چهارگانه راهاندازی کردم، به این معنی که ما موفقیت را فقط بر اساس شاخصهای اقتصادی نمیسنجیم، بلکه شاخصهای مردمی، اجتماعی، محیطزیستی و اقتصادی را در نظر میگیریم. وقتی چنین کسبوکاری را طراحی میکنید، باید هدفگذاری کنید، اهداف را ارزیابی کنید و درباره آنها گزارش بدهید. شما باید مطمئن شوید که برای محقق شدن اهدافتان، فرایندها، مراحل، مشوقها و سیستمهای مناسبی تعیین و ایجاد کردهاید. ما پنج سال قبل گامهای مهمی برای از بین بردن شکاف دستمزد در سازمانمان برداشتیم و این رویکرد هنوز هم پابرجاست. کسبوکارهای زیادی نیستند که بتوانند این حرف را بزنند.
میگویند اشتباهات ما میتوانند بهترین معلممان باشند. برایمان از اشتباهی میگویید که در ابتدای کارتان مرتکب شدید؟ چه درسی از آن گرفتید؟وقتی کاری را برای اولین بار انجام میدهید باید پذیرای شکست باشید، اما باید هم سریع شکست بخورید و هم بهسرعت از اشتباهتان درس بگیرید. به همین خاطر است که شعار ما در BBTV شکست سریع است. کارهای زیادی هست که اگر به گذشته برمیگشتم طور دیگری انجامشان میدادم، اما این اشتباهات بخشی مهمی از مسیر دستیابی به موفقیت هستند.
BBTV در واقع اولین و بزرگترین تولیدکننده گیرنده دیجیتالی تلویزیون در کانادا بود. من علاقه زیادی به تولید، جمعآوری و عرضه محتوا داشتم، اما برایم روشن شد که گیرندههای دیجیتالی تلویزیون جایی در آینده ندارند. مصرف محتوا داشت به سمت فضای آنلاین میرفت، به همین خاطر مسیر کسبوکارم را به سمت محتوای دیجیتالی تغییر دادم و این تغییر جهت قطعاً موفق بود. حتی حالا که ۱۸ سال از آن زمان گذشته این حوزه هنوز جای رشد بسیار زیادی دارد و با سرعت زیادی در حال تحول است.
هیچکس نمیتواند بدون کمک به موفقیت برسد. شخص بخصوصی هست که به خاطر کمکهایش در رسیدن به جایگاه فعلیتان از او ممنون باشید؟من همیشه روی این موضوع تاکید داشتهام که برای کارآفرینها چقدر مهم است اطرافیان خود را از آدمهای شگفتانگیز انتخاب کنند. وقتی BBTV را راهاندازی کردم، با افراد زیادی در حوزه کسبوکار آشنا شدم: صاحبان شرکتهای بزرگ، استراتژیستهای استارتآپها، سرمایهگذارها و هر کسی که در این فضاست. آن زمان همیشه سعی میکردم تا حد ممکن اطلاعات را عمیقاً جذب کنم تا از دیگران یاد بگیرم و رشد کنم. در همین دوره بود که با حامد شهبازی، موسس و مدیرعامل شرکت فناوریهای پزشکی WELL، آشنا شدم. حامد شهبازی به یکی از اولین سرمایهگذاران ما تبدیل شد و نقش عظیمی در رسیدن این کسبوکار به جایگاه فعلیاش داشته است.
رهبری بسیاری از اوقات مستلزم گرفتن تصمیم انتخابهای دشوار بین دو مسیر بهظاهر مناسب است. میتوانید برایمان از تصمیم یا انتخاب سختی بگویید که در کسوت یک رهبر مجبور به انجامش شدید؟واقعیت این است که آنقدر زیاد بودهاند که حسابشان از دستم خارج شده، اما از بین همه نصیحتهایی که طی سالها به من شده یک چیزی که برایم برجستهتر از بقیه بوده این است که «همیشه کار درست را انجام بده، چه در زندگی شخصیات و چه در شغلت. شاید کار سادهای نباشد، اما هیچوقت از انجامش پشیمان نمیشوی». من در همه مراحل کارم از این روش استفاده میکنم و طی این سالها به من در بسیاری از تصمیماتم کمک کرده است. مهم نیست چه مسیری را انتخاب کرده باشم، چون با چنین طرز فکری همیشه میتوانم مطمئن باشم که بهترین تصمیم ممکن را گرفتهام.
حالا برویم سراغ موضوع اصلی این گفتوگو. بیشتر مردم فکر میکنند خوب میدانند که کار مدیرعامل یا مدیر اجرایی چیست. اما میتوانید به طور خلاصه توضیح دهید که کار مدیر اجرایی چه فرقی با مسئولیتهای دیگر رهبران دارد؟مدیران اجرایی ردهبالا، از جمله مدیرعامل و دیگر مدیران ارشد، موتور محرکه یک سازمان هستند. آنها همان کسانی هستند که سکان هدایت را در دست دارند، تصمیمات حساس میگیرند و استراتژیهای کلان شرکت را تعیین میکنند. علاوه بر تعیین نقشه راه، آنها مسئولیت ایجاد فرهنگی مثبت برای محیط کار، مدیریت کارآمد منابع و کنترل مسائل مالی برای اطمینان از ثبات شرکت را نیز بر عهده دارند. آنها باید به شکلی شفاف سیاست شرکت در قبال ذینفعان داخلی و خارجی سازمان، شکل ارتباطات شغلی و نحوه شفافسازی امور را بیان کنند.
مدیران اجرایی همچنین باید مخاطرات احتمالی را مدیریت کنند، مشوق نوآوری باشند و بحرانها را به طور مستقیم و بیواسطه مهار کنند، و البته همه این کارها را با رعایت استانداردهای قانونی و اخلاقی انجام دهند. ارزیابی مداوم آنها از عملکرد سازمانی برای ایجاد تغییرات ضروری در حوزه همواره در تحول کسبوکار اهمیت زیادی دارد، چیزی که شرکت را به سمت موفقیت بلندمدت میبرد.
چه باورهای اشتباهی درباره مدیرعاملان یا مدیران اجرایی هست که دوست دارید از بین ببریدشان؟یک باور اشتباه رایج درباره مدیرعاملها این است که مسئولیتهای حرفهای ما زمان کمی برای فعالیتهای شخصیمان باقی میگذارد. من خودم یکی از طرفداران پروپاقرص سبک زندگی سالم هستم. زیاد ورزش میکنم و خوب غذا میخورم. برای گرفتن آرامش و انرژی، میدوم، شنا میکنم و پیلاتس و یوگا انجام میدهم. از تماشای ویدئوهای سرگرمکننده و آموزشی هم لذت میبرم! بهعلاوه، شانس زندگی در بریتیش کلمبیا (استانی در کانادا) را داشتهام. نزدیکی به پارکهای زیبا، کوهها و اقیانوس و همینطور دنیایی از خوراکیها و مناظر شگفتانگیز، بریتیش کلمبیا را برای طبیعتدوستانی مثل خودم به مکانی بینظیر در دنیا برای زندگی تبدیل کرده است.
به نظر شما بزرگترین چالشهای پیش روی مدیران اجرایی زن، که همتایان مردشان معمولاً با آنها مواجه نمیشوند، چه هستند؟وقتی به زمانی که اولین بار BBTV را راهاندازی کردم فکر میکنم، احساس میکنم که مجبور بودم واقعاً خودم را اثبات کنم، بهخصوص زمانی که دنبال سرمایهگذاری اولیه بودیم. کسبوکار ما بسیار فنی است و فکر میکنم بحثهای زیادی که آن روزهای اول داشتیم، برایم روشن کرد که لازم است واقعاً تخصصم را به رخ بکشم.
آیا اگر مرد بودم هم با همینقدر موشکافی مواجه میشدم؟ سخت میشود گفت، اما نصیحت من به تمام کارآفرینهای جوان، چه مرد و چه زن، این است که بیشتر از همه تلاش کنند و نشان دهند که حوزه کاری خود و فرصتهای موجود در کسبوکارشان را بهخوبی میشناسند. اگر از خود تعهد و هوش لازم برای پیشرفت کردن را نشان دهید، کسی نمیتواند نادیدهتان بگیرد.
اگر از شما بخواهم از یک موسس و مدیر اجرایی زن نام ببرید که همرده مدیرانی مثل ایلان ماسک، استیو جابز یا لری پیج باشد، اسامی زیادی در کار نیست. ما به نمونههای بیشتری نیاز داریم. امیدوارم با نشان دادن ممکن بودن این امر بتوانم برای رهبران زن آینده الهامبخش باشم. میخواهم زنان جوان به این فکر کنند که «او این کار را کرده، پس من هم میتوانم انجامش دهم». و همه کسانی را که در این حوزه هستند نیز تشویق به همین کار میکنم.
برجستهترین تفاوت میان واقعیت شغل شما و آن تصوری که از حرفهتان داشتید چیست؟برجستهترین تفاوت برای من این است که اصلاً مثل شغل نیست. وقتی واقعاً به چیزی علاقه داشته باشید و همه وجودتان را پای آن بگذارید، آن چیز بخشی از زندگیتان میشود. درک این موضوع تاثیر بسیار زیادی در من طی این سالها داشته، چون به من این امکان را میدهد که بتوانم از زاویه متفاوتی به موفقیتها و آموختههایم نگاه کنم و به من کمک کرده نهفقط به عنوان یک رهبر، بلکه در مقام یک انسان نیز بتوانم به رشد و پیشرفت از جهات مختلف ادامه دهم.
آیا همه برای مدیر اجرایی شدن مناسب هستند؟ به نظر شما چه ویژگیهای بخصوصی این احتمال را که فردی بتواند مدیر اجرایی موفقی شود بالا میبرد و چه نوع افرادی نباید دنبال این سمت باشند؟وقایع سالهای اخیر اهمیت رهبری را روشن کرده است. ما شاهد سبکهای رهبری بهوضوح متضاد رهبران مختلف دنیا بودهایم که نتایج مختلفی از لحاظ موفقیت در حفظ آرامش جامعه هنگام تلاطمات داشتهاند. در چنین مواقعی فقدان رهبری را بهتلخی احساس کردهایم و شاهد ظهور رهبرانی قدرتمند یا به دور از انتظار بودهایم. قدرت همدلی بهواقع نقطه اشتراک بهترین رهبران است.
رهبران به طور حتم باید در دنیای متنوع امروز از قدرت همدلی برخوردار باشند، و من معتقدم این ویژگی برای دستیابی به فضایی همهشمول ضروری است. ما باید گوش شنوا داشته باشیم و نهایت تلاش خود را برای درک دیدگاههای مختلفی بکنیم که به واسطه کسبوکار خود بیانگر آنها هستیم و رویشان تاثیر میگذاریم.
رهبری درست مهمترین بخش از مسیر ایجاد تغییرات مثبت در دنیاست، از مسئولیتپذیری گرفته تا برابری و عدالت. راهحل مشکلات دنیا کماکان در رهبری درست نهفته و قدرت همدلی مهمترین بخش آن است.
از پنج چیزی بگویید که آرزو میکردید قبل از شروع کسبوکارتان به شما گفته بودند.۱- دنبال فرصتهای بزرگ باش. اگر از پس حل مشکلات بزرگتری برمیآیی، نباید مشکلات کوچک را حل کنی.
۲- دنبال علاقهات برو. اگر به کاری که انجام میدهی علاقه نداشته باشی، موفق نمیشوی.
۳- تلاش و پشتکار ضرورتی بیچونوچراست.
۴- نگاهتان را از چشمانداز بلندمدتتان برندارید و به چیزی که سعی دارید در نهایت به آن دست یابید متعهد بمانید.
۵- و البته اطرافیان خود را از بین افراد فوقالعادهای انتخاب کنید که حامی شما باشند.
شما شخص بسیار تاثیرگذاری هستید. اگر میتوانستید باعث شکلگیری جریانی شوید که نهایت منفعت را برای عمده مردم داشته باشد، آن چه جریانی بود؟من افتخار خدمت به عنوان یکی از مدیران «اتحادیه توانمندسازی» (EMPOWER Alliance) کشورهای عضو «گروه ۲۰» را دارم که از افزایش توانمندسازی و نقشآفرینی اقتصادی زنان در سمتهای ردهبالای حوزه کسبوکار در سرتاسر دنیا حمایت میکند. به عقیده من، توانمندسازی زنان کانادایی برای سرآمد شدن در صنعت فناوری که عمده فعالان آن مرد هستند و همینطور الهامبخشی به نسل بعدی رهبران اهمیت زیادی دارد. من میخواهم تاثیر مثبتی بر زنان و دختران در زمینههای مختلف گذاشته شود، از اشتغالزایی گرفته تا تلاش برای مقابله با تغییرات آبوهوایی، آموزش و تحصیلات و افزایش فرصتها.
با این حال، طی ۱۰ سال گذشته در کشورهای عضو «گروه ۲۰» تقریباً هیچ پیشرفتی در زمینه رشد زنان در جایگاه رهبری حاصل نشده است. در حقیقت:
- در کشورهای عضو «گروه ۲۰» تعداد زنان حاضر در سمتهای مدیریتی تنها ۳.۳ درصد رشد کرده است.
- جمعیت زنان حاضر در هیاتمدیره شرکتها در کشورهای عضو «گروه ۲۰» با سرعت اندکی افزایش یافته، به طوری که از ۱۵ درصد در سال ۲۰۱۶ به ۱۸ درصد در سال ۲۰۱۹ رسیده بود.
- در میان جمعیت ۱۵ ساله و به بالا، شکاف جنسیتی در استخدامها روی ۲۶ درصد باقی مانده است.
ما باید به سرمایهگذاری در برنامههای دولتی و خصوصی که هدف از آنها رشد مهارتهای STEM (علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات)، تغییر روایتها، شیوهها و فرهنگ فعلی و رها کردن زنان از بند کلیشههای جنسیتی است ادامه دهیم و از تاثیر و نفوذی که مدارس و کسبوکارها میتوانند داشته باشند بهرهمند شویم. قرارگیری زنان در سمتهای رهبری برای رشد اقتصادی هر کشوری ضروری است.
کسی در دنیا یا آمریکا هست که دوست داشته باشید با او یک قرار صبحانه یا ناهار خصوصی داشته باشید؟ و چرا؟مارک بنیوف، مدیرعامل شرکت Salesforce. فلسفه مارک بنیوف این است که «کسبوکارها بهترین بستر برای تغییر هستند»، و من کاملاً با او موافقم. مارک بنیوف نهتنها یکی از پردرآمدترین شرکتهای آمریکا را ساخته، بلکه کسبوکاری بر پایه رویکرد چهارگانه راهاندازی کرده که با آن به جامعه خود کمک میکند (از مدارس گرفته تا بیمارستانها) و در عین حال، هوای کارکنان و همه ذینفعان کسبوکار خود را هم دارد.
منبع: مدیوم