skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

خدمت و تجارت

علیرضا کیان‌پور معاون فناوری و تحول دیجیتالی گروه صنعتی گلرنگ

علیرضا کیان‌پور عضو هیات مدیره صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر گلرنگ

صبر تلخ است ولیکن برِ شیرین دارد

علیرضا کیان‌پور معاون فناوری و تحول دیجیتالی گروه صنعتی گلرنگ
علیرضا کیان‌پور
عضو هیات مدیره صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر گلرنگ

۱۹ اسفند ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۸ دقیقه

شماره ۱۳۲

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۶ اسفند ۱۴۰۳

سرمایه‌گذاری صبورانه (Patient Investment) به سرمایه‌گذاری‌های استراتژیک و بلندمدتی اطلاق می‌شود که در آن سرمایه‌گذاران به‌جای انتظار کسب سود کوتاه‌مدت، به رشد پایدار و اثر زیربنایی و فراگیر سرمایه‌گذاری خود و ارزشی که در جامعه خلق می‌کنند توجه دارند. برخلاف سرمایه‌گذاری‌های معمول که هدف آن بازدهی سریع است، در دنیای سرمایه‌گذاری صبورانه علاوه بر توجیه‌پذیری اقتصادی بلندمدت، ارزش‌های کلیدی مهم‌تری مطرح است و سرمایه‌گذاران که عمدتاً از بخش‌های خصوصی کشورها به شمار می‌روند، دنبال تاثیرات مثبت در جامعه و کشور خود هستند. این نوع سرمایه‌گذاری به‌ویژه برای صنایعی که چرخه توسعه طولانی دارد و خدمات آن اثری عمیق بر سطح زندگی افراد یک جامعه می‌گذارد، اهمیت می‌یابد.

سرمایه‌گذاری صبورانه بخش مهمی از پورتفوی بسیاری از صندوق‌های بزرگ دنیا مانند Vision Fund در ژاپن، Sequoia و Andreessen Horowitz در آمریکا، Baidu Venture در چین، PIF و Sanabil در عربستان، G42، MGX و Mubadala در امارات متحده عربی، و Temasek در سنگاپور است و این صندوق‌ها در بسیاری از بخش‌های زیربنایی و حیاتی کشورهای خود خصوصاً در توسعه فناوری‌های عمیق (Deep Tech) سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت ۱۰ تا ۳۰ساله کرده‌اند.

در این نوع سرمایه‌گذاری، دو موضوع استراتژیک در ذهن سرمایه‌گذار برجسته است، اول «صبر» برای بهره بردن از منافع بلندمدت و دوم توجه به «توسعه پایدار». در دهه‌های گذشته، موضوع بسیاری از سرمایه‌گذاری‌های صبورانه صندوق‌های بزرگ جهانی، گسترش رفاه عمومی، کاهش فقر، جلوگیری از تغییرات محیط‌زیستی و موضوعات کلانی از این دست بوده است. اما در سال‌های اخیر با پررنگ‌تر شدن نقش فناوری‌های دیجیتالی در مدیریت بهتر منابع محدود جهان و نیز تاثیرات عمیق آن بر گسترش فراگیری اجتماعی (Social Inclusion) در همه نقاط جهان، توجه بسیاری از این صندوق‌ها که عمدتاً از جانب شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی حمایت و هدایت می‌شوند، به سمت سرمایه‌گذاری در فناوری‌های دیجیتالی معطوف شده است.

یکی از موضوعاتی که توجه جهان را به خود جلب کرده و دامنه اثرگذاری آن از دنیای فناوری به حوزه‌های دیگری چون سیاست، فرهنگ، اقتصاد و متن جامعه انتقال یافته، پیشرفت‌های سریع در فناوری هوش مصنوعی است. این موضوع خصوصاً پس از تجاری‌ شدن چت‌بات‌های مبتنی بر مدل‌های زبانی بزرگ مانند ChatGPT و DeepSeek، تبدیل به مهم‌ترین اخبار در رسانه‌ها و یکی از موضوعات غالب در گفت‌وگوهای روزمره مردم عادی جامعه شده است.

اهمیت این موضوع به گونه‌ای است که اجلاس داووس سال ۲۰۲۵ نیز تحت تاثیر آن بود و سخنرانی‌های بسیاری در داووس ۲۰۲۵ اشاره به موضوع هوش مصنوعی داشت. در واقع می‌توان گفت مهم‌ترین کلان‌روندِ جهانی که باعث تغییر مناسبات قدرت در جهان خواهد شد، جایگاه کشورهای جهان در اکتساب و توسعه این فناوری است.

اگرچه بخشی از سروصداهای پیرامون موضوع هوش مصنوعی، هیجانات رسانه‌ای و اصطلاحاً یک هایپ موقت است که جهان پیشتر در دهه ۷۰ میلادی با موضوع «زمستان هوش مصنوعی» با آن مواجه شده و سرخوردگی ناشی از انتظارات غیرواقعی از فناوری را چشیده است، اما پیشرفت‌های علمی و سریع فناوری و آثار دگرگون‌کننده آینده آن بر صنایع، کتمان‌ناپذیر است و برخی از صاحب‌نظران بزرگ جهان، ظهور هوش مصنوعی و تاثیر عمیق آن بر افزایش کیفیت زندگی بشر را با پدیده‌های بزرگ و انقلاب‌ساز دیگر مانند اختراع ماشین بخار یا کشف جریان برق مقایسه کرده‌اند.

در کشور ما نیز افراد و نهادهای زیادی دراین‌باره اظهارنظر کرده‌اند و گفت‌وشنودهای بسیاری در مورد آن رواج دارد و سندهای بسیاری که بعضاً عنوان ملی را نیز با خود یدک می‌کشد، از سوی نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی به صورت موازی منتشر شده است. عده‌ای در نهادهای ذیل دولت موضوع ضرورت توسعه پلتفرم ملی هوش مصنوعی را دنبال می‌کنند و دیگرانی نیز در مجلس موضوع تدوین قانون ملی هوش مصنوعی را مطرح ‌کرده‌اند که بی‌درنگ موضوعات پیشین ملی مانند سیستم‌عامل ملی و اینترنت ملی را به ذهن متبادر می‌کند و این گمان می‌رود که پلتفرم ملی هوش مصنوعی نیز به راهِ اسلاف ملی خود برود. در واقع آنچه در برنامه‌های کلان توسعه هوش مصنوعی در کشورهای توسعه‌یافته پررنگ است و متاسفانه در کشور ما کمرنگ، نقش سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و نیز حضور حداکثری دانشگاه‌های معتبر کشور در برنامه‌های توسعه پایدار است.

هر پدیده فناورانه در دنیای امروز را می‌توان از سه منظر مختلف نگریست: فناوری، فرد و فرهنگ. منظور از فرد در این سه‌گانه، افراد، نخبگان و متخصصان یک کشور هستند که موتور محرک برنامه‌های توسعه فناوری محسوب می‌شوند. با نگاهی به نقشه راه کشورهای همسایه ایران مانند ترکیه، امارات متحده عربی، عربستان و قطر در حوزه هوش مصنوعی، متوجه محوریت دو عنصر فرد و فرهنگ و ارجحیت آن بر عنصر فناوری خواهیم شد. این کشورها بیش و پیش از آنکه موضوع سرمایه‌گذاری در بخش فنی فناوری را مرکز توجه قرار دهند، بر تربیت نیروی انسانی فناور و ایجاد فرهنگ توسعه تاکید دارند. در واقع در سه‌گانه فرهنگ-فناور-فناوری، اصالت با فرهنگ و فردِ فناور است و نه فناوری.

اگرچه موضوعات فنی مانند توسعه زیرساخت سخت‌افزاری یا پلتفرم‌های نرم‌افزاری در جای خود بسیار مهم است، اما این موارد ثانوی‌اند و آنچه قابل کپی کردن نیست و مزیت رقابتی کشورها در رقابت جهانی هوش مصنوعی به شمار می‌رود، تربیت متخصصان و نیز تقویت فرهنگ توسعه پایدار است. فرهنگ توسعه پایدار به معنای تقویت سازوکارهای قانونی برای تشویق کارآفرینی، تعامل بین بخش خصوصی و دانشگاه‌ها، مراوده با جهان، شفافیت و پاسخگویی و نگرش بلندمدت است.

به طور کلی سه بازیگر اصلی در برنامه‌های کلان توسعه هوش مصنوعی در کشورها قابل مشاهده است که عبارت‌اند از: بخش خصوصی، دانشگاه و دولت که صدالبته حضور و تصدی‌ سومی (دولت) به صورت حداقلی و صرفاً محدود به قانون‌گذاری به منظور تسهیل اکتساب فناوری، هماهنگی بین ارکان دولت برای حمایت از برنامه‌ها و رفع موانع سرمایه‌گذاری بخش خصوصی است. محور اصلی برنامه‌های توسعه هوش مصنوعی در کشورهای پیشرو، از یک طرف شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی به عنوان سرمایه‌گذار و از طرف دیگر دانشگاه‌های بزرگ به عنوان توانمندساز در حوزه‌های علمی و تربیت متخصصان است.

دانشگاه‌ها موتور محرک اصلی توسعه هوش مصنوعی قلمداد می‌شوند و بسیاری از موفقیت‌های تجاری شرکت‌های بزرگ مانند گوگل، متا و آمازون مرهون همکاری بلندمدت و استراتژیک با دانشگاه‌های تراز اول است. اگر به برخی از این برنامه‌ها مانند SAIL (Stanford AI Lab) یا MIT Media Lab توجه کنیم، اهمیت مشارکت راهبردی بین شرکت‌های معتبر سیلیکون‌ولی با دانشگاه‌های بزرگ را بهتر درمی‌یابیم. در نقشه ‌راه ۲۰۳۰ کشور امارات با چشم‌اندازِ تبدیل شدن به مهم‌ترین کشور جهان در توسعه فناوری هوش مصنوعی نیز دانشگاه‌هایی مانند MBZUAI و KU و شرکت‌های خصوصی منطقه‌ای و جهانی نقش محوری دارند.

در کشور ما به نظر می‌رسد آنچه بیش از هر چیز توجه سیاست‌گذاران متعدد و متنوع حوزه فناوری هوش مصنوعی را برانگیخته، موضوعات فنی در اکتساب و توسعه این فناوری مانند توسعه پلتفرم ملی هوش مصنوعی یا توسعه زیرساخت سخت‌افزاری و پردازشی هوش مصنوعی (توسعه مراکز داده مبتنی بر GPU) بوده است و پیش‌نیازها و پیشران‌های مهم دیگر مانند تربیت نیروی انسانی، جلوگیری از خروج سرمایه‌های انسانی و نیز تسهیل دسترسی به دانش و تخصص ایرانیان خارج از کشور کمتر در مرکز توجه قرار گرفته است.

در آخر، اگر بار دیگر سه‌گانه فرهنگ-فناور-فناوری را در نظر بگیریم، در بخش تربیت افراد فناور، علاوه بر ضرورت سرمایه‌گذاری روی تربیت نیروی انسانی متخصص، لازم است توجه ویژه‌ای به استفاده از ظرفیت علمی ایرانیان خارج از کشور شود. اگرچه ملاحظات بسیاری در این زمینه وجود دارد، اما تعداد زیادی از ایرانیان متخصص در حوزه فناوری که در بهترین شرکت‌های جهان مشغول به کار یا در بهترین دانشگاه‌های جهان مشغول تدریس و پژوهش هستند، علاقه دارند به به برنامه‌های توسعه فناوری و در رأس آن توسعه هوش مصنوعی در ایران کمک کنند اما در غیاب سازوکاری روان و راحت برای ایشان، فرصت‌های بسیاری از دست می‌رود. به نظر می‌رسد استفاده از این ظرفیت و کاهش فاصله با سایر کشورها مستلزم طراحی یک پلتفرم با همکاری بخش خصوصی و دانشگاه‌هاست که باعث برقراری ارتباط موثر، بدون دغدغه و مبتنی بر مدل تجاری مشخص بین ایرانیان متخصص خارج از کشور و فعالان و پژوهشگران داخل کشور شود.

ممکن است این سوال در ذهن خواننده این نوشتار ایجاد شود که اساساً در کشور ما با وجود کاستی‌های بسیار در زیرساخت‌های حیاتی مانند کمبود جدی برق، نبود زیرساخت مناسب برای جمع‌آوری و نگهداری داده‌ها، مهاجرت نخبگان، چالش‌های متعدد در تعاملات با جهان و تحریم‌های حوزه فناوری، توسعه فناوری‌ هوش مصنوعی چه ضرورت و اولویتی در برنامه‌های کشور دارد و سیاست‌گذاران اقتصادی کشور چگونه می‌توانند این تقابل را مدیریت کنند. در پاسخ باید گفت یکی از عواملی که به طور نسبی و تدریجی عقب‌ماندگی کشور از برنامه‌های توسعه‌ را جبران می‌کند، عامل فناوری است. فناوری مرزنشناس است و به‌‌رغم همه تحریم‌ها، در چارچوب مرزهای جغرافیاتی نمی‌گنجد.

دال مرکزی این نوشتار، تاکید بر سرمایه‌گذاری صبورانه بخش خصوصی به مثابه یک رویکرد استراتژیک در توسعه فناوری هوش مصنوعی به‌ عنوان عامل رشد اقتصادی پایدار و تاکید بر توسعه نیروی انسانی و فرهنگ فناوری از سوی دانشگاه‌ها به منزله مزیت رقابتی نظام‌مند کشورهای در حال توسعه و نیز نقش حداقلی دولت در تقویت روند توسعه فناوری در کشور است.

این مطلب در شماره ۱۳۲ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۳۲ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/kk1

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو