مخالفت افکار عمومی با فیلترینگ آنقدر بالا گرفته است که هیچکس جرات نمیکند به صورت…
۸ دی ۱۴۰۳
فرهنگ دوگانه بعد از جنگ شکل گرفت، این پدیده به رفتارهای متناقضی اشاره دارد که افراد در فضای عمومی، قوانین و هنجارهای حکومتی را رعایت میکنند، اما در محیط خصوصی و فضای شخصی خود، به نوعی نافرمانی یا انحراف از آن قوانین روی میآورند.
یکی از نمودهای بارز این فرهنگ دوگانه، استفاده گسترده از ابزارهای دور زدن فیلترینگ در ایران است. این رفتار نهتنها بُعد فرهنگی و اجتماعی بلکه ابعاد اقتصادی شایان توجهی نیز دارد که میتوان آن را «اقتصاد پنهان فیلترینگ» نامید.
«فرهنگ دوگانه» در ایران ریشه در دههها تقابل میان هنجارهای رسمی و ارزشهای غیررسمی جامعه دارد که در حوزه اینترنت آشکارا نمود پیدا کرده است. به این وضعیت آنومی گفته میشود که وابستگی شخص و جامعه را سست میکند و منجر به چندپاره شدن جامعه میشود. این چندپارگی در اقتصاد خود را با افزایش شاخصهایی مانند ضریب جینی نشان میدهد. فیلترینگ دسترسی برابر به اطلاعات و فرصتهای اقتصادی را مختل و شکاف طبقاتی را عمیقتر میکند.
اما ضربه اصلی به اقتصاد جای دیگری پدیدار میشود. هنگامی که آزادی شهروندان محدود میشود، آنها تمایل به بازیابی آن آزادی دارند و این تمایل میتواند به رفتارهای نافرمانانه بینجامد. فیلترینگ گسترده نوعی «محرومیت روانی» ایجاد میکند. حالا میتوانید شهروندی را تصور کنید که نهتنها به جامعه وابسته نیست بلکه خود را گرفتار در تصمیمات بیدلیل و ناکارآمدی میبیند که کرامت انسان را تحقیر میکنند.
اگر این تصمیمات برای اقلیت گرفته میشد، شاید ابعاد اقتصادی آن قابل کنترل بود اما زمانی که با یک جامعه ۷۰ میلیون نفری کاربران اینترنت در ایران مواجه هستیم، تاثیر تصمیمات غیرشفافی که در اتاقهای دربسته گرفته میشود قطعاً روی شاخصهای کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی اثر میگذارد. چنانکه برآورد میشود، اثر مستقیم این تصمیمات بین یک تا دو درصد GDP است.
اثر غیرمستقیم این فیلترینگ ناکارآمد بسیار بیشتر است. سادهانگارانه است اگر فکر کنیم صاحب کسبوکاری که با همین تصمیمات تحقیر میشود بهاندازه و درست مالیات پرداخت میکند یا درآمد خود را بهجای سفتهبازی در کارآفرینی و نوآوری هزینه میکند.
دولت چهاردهم ادعای رفع فیلتر دارد و شخصاً باور دارم با این کشوقوس طولانی برای اصلاح یک تصمیم غلط، دیگر نتیجه آن مهم نیست. چه اهمیتی دارد که شرکتهای ایرانی توان رقابتپذیری در سطح بینالمللی ندارند، نوآوری ضعیف شده است و نابرابری اقتصادی باعث عمیقتر شدن شکاف طبقاتی میشود و بهرهوری جای خود را به رسوب پول در کالاهای سرمایهای و غیرسرمایهای میدهد.
کسی نمیتواند کاربری را که به واسطه فیلترشکن حس خودمختاری دارد، به رعایت هنجارها تشویق کند و انتظار رویکرد اخلاقی در واکنش به محدودیتها داشته باشد.
در آخر اینکه اقتصاد پنهان مرتبط با فیلترینگ، نهتنها درآمدهای رسمی دولت را کاهش میدهد، بلکه باعث رشد اقتصاد پنهان شده است.
فیلترینگ نخبگان را سرخورده کرده و از سوی افرادی وضع میشود که تحت تاثیر تصمیم خود نیستند. برای پایان این وضعیت دیگر چه دلیلی نیاز است؟