الف - تخفیفِ حقوق قبول دارم که این سوال بهنظر تکراری و کلیشهای است اما میشود با نگاه تازهای به آن اندیشید: چرا به حقوق نیازمندیم؟ برای خریدوفروش چند قلم کالا و چند قواره ملک؟ برای ازدواج و طلاق و به اجرا گذاشتن مهریهای عندالمطالبه؟ برای پیگیری و وصول چند چک برگشتی یا رفع سوءاثر از لاشهای بیاعتبار به عنوان سند تعهدآور. بله! ما به تمام اینها نیازمندیم اما آیا این همه اثری است که حقوق در زندگی انسان دارد؟ تقلیل حقوق به کارکردهایی از این دست شبیه این است که کارکرد کشف آتش را به آبپز کردن تخممرغ تنزل دهیم. بیاعتنا به انبوهی از صنایع یا توان محرکه سلسلهای از موتورها و گشتآورها، آتش را به قدر یک وعده صبحانه بسنده بدانیم. من این را تخفیف حقوق میدانم و تازه این سطحِ تخفیفیافته، گاه از آنچه در دانشکدهها تعلیم میشود والاتر است! آنگاه که حقوق را صرفاً «مهارت دعوا» بپنداریم، مثل این است که بگویند آتش به چه کار آید و پاسخ بدهیم برای سوزاندن خانه دشمن! دانش حقوق نیازمند نوزایی است و این نوزایی ممکن نیست مگر با توجه به اثر این دانش در آینده انسان، چنانکه بهجای پسماندگی از وقایع، بتواند به تدارکِ حیاتِ پیش رو نظر اندازد. این همان منظری است که من در این سلسلهیادداشتها دنبال میکنم و در ۱۱ نوشته گذشته، سخن به اینجا رسید که «حقوق» چگونه میتواند میزبان تحولات فناورانه آینده- بالاخص هوش مصنوعی- باشد و یادداشت قبل در اینجا تمام شد که باید تعریف «نظم» به مثابه دستاورد «حقوق»، متناسب با نیاز امروز، ارتقا یابد. ب - ضرورتِ انعطاف اساسی ۹۹. با یادآوری بند ۸۶ از یادداشت دهم که در آن نظم را مسیری قلمداد کردیم که تحقق هدف نهایی و غایت را برای ما تضمین کند و با یادآوری بند ۹۵ از یادداشت یازدهم که خصیصه «سیال» بودن به «غایت»...