پژوهشی در بنیادهای حقوقِ هوشِ مصنوعی (۲۱)؛ در جستوجوی عدالتِ ازدسترفته
۷ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۸ دقیقه
شماره ۱۳۹
نام این جستار را از اثر ماندگار مارسل پروست به نام در جستوجوی زمان ازدسترفته وام گرفتهام، اما مضمون آن به این داستان ارتباطی ندارد؛ جز اینکه «عدالت» را میتوان امری ازدسترفته تلقی کرد که «تنظیمگری» به امیدِ یافتن و از نو برپاکردن آن توجیه میشود. اگر در ماههای سپریشده با سلسلهیادداشتهای منتشرشده در بنیاد حقوق هوش مصنوعی همراه بودهاید، میدانید که چند ماه پیاپی است از بایستههای «تنظیمگریِ خوب» مینویسم و تاکنون پنج مؤلفه از آن بررسی شده است: یادداشت شانزدهم: ضرورت تنظیمگری یادداشت هفدهم: تناسب یادداشت هجدهم: انصاف یادداشت نوزدهم: مسئولیت و پاسخگویی یادداشت بیستم: شفافیت تمام مقدمات گفتهشده در یادداشتهای پیشین، در نهایت قرار است به عدالت منتهی شود و بنابراین میتوان عدالت را علت غایی در هر مقررهنویسی و از جمله تنظیمگری هوش مصنوعی به شمار آورد. در ادامه جستارهای پیشین، در این یادداشت از بند دویستودهم به ادامه سخن میپردازم: اول: عدالت بهمثابه علتِ غایی ۲۱۰. هر قانون و آییننامه و ضابطه «عمومی» مزاحمِ آزادی فرد در حیات «خصوصی» است. در واقع افراد با قربانیکردن تکهای از آزادی شخصی و خصوصی خود، به جامعه میپیوندند. اما چرا باید به چنین قربانیکردنِ گرانبها و بیبدیلی رضایت داد؟ پاسخ دو کلمه است: -به آرزوی- عدالت و امنیت. ۲۱۱. نظمْ ارزش ذاتی ندارد و محض اینکه چیزی یا کسی را منظم بدانیم به معنای فضیلتِ انسانی نیست. مثلاً دزدی که بهطور منضبط و دقیق به تعرض مشغول است انسانِ فاضلی شناخته نمیشود بلکه نظم همواره باید در خدمتِ عدالت قرار گیرد. ۲۱۲. تنظیمگری بدون عدالت فقط «نظم» میآفریند نه مشروعیت. به بیان رساتر، تنظیمگری میتواند دقیق، منظم و حتی شفاف باشد، اما اگر فاقد عدالت باشد، فقط به تکرار نابرابریها مشروعیت حقوقی میبخشد. تفاوت «نظم قانونی» با «عدالت حقوقی» دقیقاً در همینجاست. نظم را میتوان با پلیس و اجبار برقرار کرد، اما عدالت نیازمند اقناع، مشارکت و بازتوزیع...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید