بیش از ربع قرن پیش، اصلاحطلبان که دولت را در اختیار داشتند، سیاست توسعه شبکه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه پژوهش مرکز پژوهشهای مجلس از بررسی اجرایی شدن ۶ دوره از برنامههای پنجساله توسعه است. میزان تحقق برنامه چشمانداز ۱۴۰۴ نیز سرانجام متفاوتی با برنامههای توسعه ندارد و اگر نتایج تحقق پیشبینیهای صورتگرفته در آن بدتر نباشد، مطمئناً بهتر نخواهد بود.
اما چرا ارقام پیشبینیشده در برنامههای توسعهای محقق نمیشود و چرا دولتها به این برنامهها پایبند نیستند؟ به نظر میرسد تغییر رویکرد دولتها در سیاستگذاریها یکی از عوامل تاثیرگذار در این موضوع است. دستکم در بخش فناوری اطلاعات که اینگونه بوده است. در دورهای سیاستگذاریها به سمت حمایت از شبکه ملی اطلاعات میرود و در دورهای به سمت توسعه اینترنت همراه. در دورهای برنامهریزی برای تولید گوشی تلفن همراه آغاز میشود و دولت بستههای حمایتی ویژه طراحی میکند و در اختیار فعالان این بخش قرار میدهد، و در دورهای دیگر این برنامه کناری گذاشته میشود و سیاست درهای باز پیش روی فعالان اکوسیستم قرار میگیرد.
در اصل مشکل اینجاست که برنامه را یک دولت مینویسد و دولت دیگر مجری آن است و تنها برنامهای که تقریباً همان دولتی که نوشت اجرایش کرد، برنامه سوم توسعه بود. برنامه سوم توسعه از سوی دولت اول محمد خاتمی نوشته شد و دولت دوم او اجراییاش کرد اما در نهایت برنامه چهارم توسعه که در دولت دوم خاتمی نیز نوشته شد از سوی رئیسجمهوری بعدی محمود احمدینژاد شکل اجرایی پیدا نکرد.
از ابتدای دهه ۹۰ نیز که برنامهریزی برای توسعه زیرساختهای فناوری اطلاعات و ارتباطات شکل جدیتری به خود گرفته تغییر دولتها از محافظهکار یا اصولگرا به اصلاحطلب موجب تغییر نگرشها به زیرساختهای حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات شده است.
دولتهایی که رویکرد توسعهمحور داشتهاند معمولاً بر گسترش فناوریهای پیشرفته، حمایت از استارتآپها و ارتقای زیرساختهای اینترنت و ارتباطات تاکید کردهاند و دولتهایی که رویکرد محافظهکارانهتری در پیش گرفتهاند، بیشتر بر کنترل و نظارت بر فضای مجازی و تنظیم مقررات برای مدیریت محتوا متمرکز شدهاند. در دورهای از استارتآپها حمایت میشود در دورهای دیگر رها میشوند و حتی موانعی در طول فعالیتشان پدید میآید.
برخی دولتها بر تقویت شبکه ملی اطلاعات و حمایت از پلتفرمهای بومی تاکید کردهاند و برخی دیگر بر گسترش اینترنت و سیاستگذاری درباره پلتفرمهای خارجی. اما واقعیت این است که تغییر مدام این سیاستها موجب شده است ما همیشه با فقدان زیرساختهای مناسب مواجه باشیم و در نهایت دولتهای مختلف پشت سر هم مشکل کمبود زیرساخت و توسعهنیافتگی را گردن دولتهای قبل از خود بیندازند.
از سویی هیچکدام از دولتها به دلیل وعدههای مختلفی که هنگام انتخابات مطرح میکنند و رأیدهندگان به آنها انتظار دارند در کوتاهترین زمان ممکن به وعدههایشان عمل کنند، نمیتوانند برنامههای بلندمدت دولتهای پیشین را به اجرا درآورند.
یک مثال ساده برای این موضوع کفایت میکند؛ رفع فیلترینگ شعار اصلی دولت بود اما آیا زیرساختهای شبکهای ایران در موقعیت فعلی توان رفع فیلتر را دارد؟ اگر دولت بخواهد این سیاست را به مرحله اجرا برساند، میتواند همچنان سیاستهای توسعهای دولت در زمینه توسعه زیرساختها را اجرا کند یا برای اینکه زودتر وعده انتخاباتی خود را عملی کند، که باید عملی کند، نیازمند اتخاذ رویکردی متفاوت است؟
و در نهایت این رویکرد متفاوت در طولانیمدت آیا به توسعه همهجانبه فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد انجامید؟