۹ آبان ۱۴۰۳
گارانتی کالاهای فناوری در پس تحریم و تحریف گم شده
در جستوجوی خدمات ازدسترفته
وقتی برای خریدن مکبوک دلخواهم چهار و نیم میلیون تومان از پسانداز نازنینم را خرج کردم تنها تسلای خاطرم این بود که حتماً از خدمات پس از فروش آنچنانی بهرهمند خواهم شد. اما اتفاقاتی که تنها چند روز بعد از خرید آن بر سرم آمد عکس این انتظارات را برایم اثبات کرد. اتفاق نسبتاً سادهای دم در خانهمان موجب شد ضربهای بسیار کوچک اما کاری به بدنه مکبوکم باعث شود صفحه نمایشگر از کار بیفتد. نتیجه این ضربه صدمه دیدن کابل گرافیک دستگاه بود که خودش خود فاجعه نبود. با آسودهخیالی از اینکه «بابا اینا اپلن، گارانتیشون درسته و تعویضش میکنن» سعی کردم با شرکت فروشنده به توافق برسم، اما ظاهراً چون اشکال پیشآمده به دلیل ضربه بود شامل گارانتی نمیشد و آنها حتی زیر بار نرفتند با گرفتن هزینه تعمیرش کنند. گزینه بعدی تعمیر کردن آن بود. اما آنقدرها هم که تصور میکردم تعمیر گزینه قابل اجرایی دستکم با توجه به وسع مالی من نبود. شنیدن رقم دو میلیون تومان برای تعویض صفحه نمایشگر کافی بود تا بخواهم از پنجره تعمیرگاه طبقه هشتم پاساژ پایتخت خودم را پایین بیندازم و بدون انتظار برای رسیدن آسانسور به کف پاساژ شلوغ برسم. البته کاملاً تسلیم نشده بودم، چون دوران گارانتی طلایی دستگاهم بود تصمیم گرفتم ماجرا را از دفاتر خارجی اپل پیگیری کنم. مکبوکم را با کمک دوستم به دوبی فرستادم. این بار تحریمهای بینالمللی بود که سد راهم شد. اکانت اپلم در ایران فعال شده بود و به همین دلیل مورد پشتیبانی آنها قرار نمیگرفت و کلاً در دوبی یک ستیز خاموش علیه ایرانیانی که زمانی پایهگذار آن بودند در حال شکل گرفتن است. حالا نزدیک به دو سال از آن ماجرا میگذرد و من همچنان به زندگی با آن نوار رنگی کنار صفحهنمایشم ادامه میدهم. اما همین تجربه تلخ دریافت نکردن خدمات پس از فروش دلخواه مرا به نوشتن...