توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
تقریباً ۱۰ سال پیش به پشتوانه سپردهای که در یکی از بانکها داشتم توانستم در اولین دوره صدور کارت اعتباری این کارت را بگیرم. برایم خیلی جالب بود که میتوانستم بیشتر از میزان حقوقی که آن زمان دریافت میکردم خرج کنم و به تدریج آن را پرداخت کنم. پس از مدتی دیگر صدور آن مدل کارت به دستور بانک مرکزی متوقف شد اما من چون جزو مشتریان سابق یا شاید اولین دور از مشتریان آنها بودم همچنان کارت اعتباریام کار میکرد و تا زمانی که تورم ارزش پول را ناچیز نکرده بود از آن استفاده میکردم. از سویی بانک مرکزی برنامه دیگری برای کارت اعتباری داشت.
داستان دوباره برای من وقتی شروع شد که شرکت ما (پرسش) تصمیم گرفت برای کارمندان و خبرنگارانش کارت اعتباری بگیرد. از من به عنوان خبرنگار این حوزه سوال کردند که به کدام بانک مراجعه کنیم و آیا اصلاً صدور کارت اعتباری کمکی به حال کارمندان خواهد کرد. من هم که طرفدار پروپاقرص کارت اعتباری هستم از مزایای این کارت صحبت کردم. در نهایت قرار شد بانکی که حساب حقوقی همکاران در آن است برای همه کارت اعتباری صادر کند و مجموعه نیز ضامن آنها شود. بگذریم از اینکه از هر کدام از همکاران ضامن گرفتند و در نهایت هر کس مجبور به امضا کردن سفته شد، اما چیزی که به دست هر کدام از ما رسید کارت دبیتی بود که نمیدانستیم باید با آن چه کنیم. بعد از توزیع کارتهای اعتباریای که اعتباری نبود تلفن روی میز من شروع به زنگ زدن کرد. اولین سوالها اینها بود: «چرا روی کارت ما نوشته کارت دبیت، مگه این اعتباری نیست؟» «مدل بازپرداخت آن چگونه است؟» «من هر ماه میتوانم تا چه سقفی خرید کنم؟» و دهها سوال شبیه این.
مطمئناً من جواب هیچکدام از این سوالات را نمیدانستم و تنها کاری که کردم با مدیرمالی مجموعه تماس گرفتم. خواستم بگوید مدل این کارت عجیبی که به ما داده چگونه است. چیزی که گفت بیشتر از گذشته تعجب مرا برانگیخت. گفت میتوانی از این کارت خرج کنی (سقف هر کارت نصف حقوق هر کدام از پرسنل در نظر گرفته شده بود) اما در ابتدای ماه هنگامی که میخواهیم حقوق را واریز کنیم آنها به میزانی که از کارت برداشت کردهاید از حقوقها کسر خواهند کرد و مابقی را واریز میکنند. طبیعی است که من پرسیدم امکان قسطبندی آن وجود ندارد؟ گفت به ما گفتهاند که خیر. فقط دو درصد کارمزد میگیرند.
خیلی برایم عجیب بود. این کارت هیچ شباهتی به کارت اعتباریای که تعریف شده بود نداشت. قاعدتاً دارنده کارت میتوانست دستور پرداخت مجزا صادر کند یا اینکه حتی قسطبندی کند و بنا بر صلاحدید خودش آن را پرداخت کند، اما هیچکدام از اینها میسر نبود؛ چیزی که به دست ما رسیده بود در نهایت یک کارت مساعده بود. یعنی اگر اواسط ماه حقوقمان کفاف ندهد یا خرج ضروری پیش آید، میتوانیم از آن هزینه کنیم و در ابتدای ماه به صورت خودکار جایگزین آن میشود.
اگر کارکرد این کارت مانند یک کارت مساعده بود، چرا بانک عامل به این میزان از هر کدام از ما سفته گرفت؟ از طرفی وقتی شرکت متعهد شده که بدهی هر کس را تسویه کند چه دلیلی دارد که هر کس ضامنی به بانک عامل معرفی کند؟ از سویی چرا بانک امکان تقسیط خرید را برای هر کدام از دارندگان کارت اعتباری فراهم نکرده است؟
وقتی این سوالها را برای خود مرور میکردم یاد گفتوگویی افتادم که با فرشاد حیدری، معاون نظارت بانک مرکزی، در زمان تصویب دستورالعمل کارت اعتباری انجام دادم. آن زمان از او سوال کردم این کارتی که شما تعریف کردهاید هیچ شباهتی به کارت اعتباری ندارد، بیشتر شبیه کارت وام است. من نمیتوانم با این کارت خرید کنم یا به یک رستوران بروم. در صورتی که کارتهای اعتباری متعارف این امکان را برای همه فراهم کرده است. او در پاسخ با لبخندی به من گفت: «کدام آدم عاقلی با کارت اعتباری به رستوران میرود؟» به نظر میرسد رویکرد این مقام مسئول در بانک مرکزی رویکرد غالب است چرا که در چنین شرایطی با چنین کارتی که صادر میشود مطمئناً هیچکس رستوران نمیرود و به جز موارد خیلی ضروری اقدام به استفاده از آن کارت نمیکند.