توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
وقتی شما این نوشته را میخوانید شاید رئیس هیات مدیره و مدیرعامل جدید شرکت مخابرات ایران و شرکت ارتباطات سیار ایران معرفی شده باشند. شاید هم نشده باشند. بله به همین سادگی، هفتهها از بلاتکلیفی بزرگترین شرکت ارتباطاتی ایران میگذرد. هرچند میتوان گفت مخابرات و زیرمجموعههایش به این وضعیت عادت دارند. در هشت سالی که از واگذاری شرکت مخابرات ایران میگذرد، چهار مدیرعامل و یک سرپرست در این شرکت حضور داشتهاند و تا لحظه نگارش این یادداشت بیش از ۳۰ روز است که مخابرات نه مدیرعامل دارد و نه سرپرست. این نکته را هم باید در نظر داشت که مخابرات ایران از سال ۸۴ تا ۹۳ تنها دو مدیرعامل داشت، اما بعد از اختلافاتی که بین دولت و سهامداران غیردولتی این شرکت پیش آمد موج تغییرات بیپایان آغاز شد. تغییراتی که در سال ۹۵ با عوض شدن ترکیب هیات مدیره همراه شد و به نظر میرسد پس از چند سال مخابرات به ساحل آرامش رسیده است، اما با تغییر وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات باز همه چیز به نقطه اول بازگشت. در همین حال این بار موج تغییرات به همراه اول نیز رسیده و به نظر میرسد وحید صدوقی پس از حدود ۱۲ سال قرار است صندلی خود را به دیگری بسپارد.
چرا مخابرات روی آرامش به خود نمیبیند؟ پاسخ این پرسش آنچنان که به نظر میرسد ساده نیست و وجوه مختلفی دارد. در ادامه تلاش میکنم برخی از این دلایل را صورتبندی کنم.
۱- مظفر پوررنجبر (مدیرعامل مخابرات طی سالهای ۹۱ تا ۹۳) در اوج منازعه میان این شرکت و دولت، گفت مخابرات گنج است و همیشه بر سر تصاحب گنج دعواست (نقل به مضمون).
بله، اختیار بزرگترین شرکت ارتباطاتی ایران که اکنون به سمت بزرگترین شرکت فناوری اطلاعات شدن هم میرود در دست هر کس باشد آن شخص/گروه تواناییهای بسیاری دارد. چه از نظر مالی و چه از نظر اجرایی و مدیریتی. پس طبیعی است که نتوان از آن چشمپوشی کرد.
۲- واگذاری شرکت مخابرات ایران از ابتدا به گونهای بود که دهها پرسش و مساله با خود به همراه داشت. در ادامه هرچه زمان پیش رفت، این مسائل تبدیل به معضلات لاینحل شدند و اکنون دیگر ماجرا به نقطهای رسیده است که هیچ کدام از سهامداران نمیتوانند به تنهایی ماجرا را مدیریت کنند.
۳- یکی از مسائلی که با واگذاری مخابرات پیش آمد و هیچگاه حل نشد تکلیف توسعه ارتباطات در کشور بود. مخابرات واگذار شد، بدون اینکه به لزوم ایجاد ارتباطات پایه در کل کشور توجه شود. از همان زمان بود که موضوع بودجه USO به میان آمد، اما هرگز توسعه ارتباطات روستایی به درستی مورد توجه قرار نگرفت. حالا وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات باید درباره موضوعاتی پاسخ دهد که عملاً در اختیار او نیستند. نتیجه این روند را در جلسه ستاد بحران استان کرمان و اخراج مدیر کل ارتباطات از این جلسه شاهد بودیم. پس طبیعی است که وزیر بخواهد در مخابرات اعمال نفوذ کند و روند آن را به گونهای مدیریت کند که بتواند به بخشهای مختلف جواب بدهد.
۴- سهامداران غیردولتی مخابرات این شرکت را خریدهاند. آیا نباید بتوانند بر آن مدیریت کنند؟ اگر مدیرعامل و رئیس هیات مدیره را دولت مشخص کند، پس تکلیف خصوصیسازی چه میشود؟ آیا دولت تنها مسئولیتها و مشکلات را خصوصی کرده و مدیریت را نگه داشته؟
۵- روش سهامداران غیردولتی شرکت مخابرات ایران نشان داده آنها توجه جدی به توسعه و نوسازی ندارند و تنها به سود لحظهای فکر میکنند. ادامه این روش مخابرات را به سرنوشت «ارج» و «آزمایش» تبدیل میکند. با این وضعیت تکلیف ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور چه میشود؟ آیا باید مخابرات دیگری با پول مردم بسازیم؟
اینها تنها بخشی از مجهولاتی هستند که اکنون معادله مخابرات را پیچیده کردهاند. آن هم در زمانهای که تقریباً هیچکدام از جناحهای سیاسی و مدیران کشوری بر سر هیچ موضوعی توافق ندارند. با این وضعیت باید باز هم منتظر تغییرات در مخابرات ایران باشیم.