«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
وقتی هلیکوپتر ابراهیم رئیسی سقوط کرد، در میان بخش بازمانده کابینه شاید کمتر کسی به اندازه عیسی زارعپور انگیزه شخصی برای سوگواری داشت.
وزیر ارتباطات این دولت ناتمام نه تنها کم و بیش تمامی حیات سیاسیش زیر نگین رئیسجمهوری هشتم ایران سپری شده بلکه وقتی به سیدخندان رسید نشان داد یار وفادار دولتی که در آن خدمت میکند هم باقی خواهند ماند. وفاداری که هرگز به پاداش نرسید.
در حالی که بقیه اعضای کابینه با نزدیکشدن به انتخابات باید از خود دفاع میکردند زارعپور یکی از معدود وزیرانی بود که بخش دشوار دوره وزارتش تازه در حال هموارشدن بود. دورهای که ظرف چندسال از فیلترینگ و قطعی اینترنت تا تحریم بینالمللی را برایش رقم زده بود. اگر فقط چند قدم به عقب بازگردیم عیسای جوان یکی از معدود وزرای کرد اقلیم سیاسی این روزهاست. به خصوص این روزها که به خاطر انتخابات دوباره بحث سهم اقوام ایرانی در قدرت مطرح شده باید دقت کنید این دانشآموخته دانشگاه رازی یکی از اندکی است که توانستهاند از مرز تا عرش برسند.
هرچند اولین نشانههای سیاسی و عقیدتی زارعپور در دولت پدیدهای به نام محمود احمدینژاد ظهور پیدا کرد ولی گویا منش خاموش و دیوانسالار او برای جنجالهای «جبهه پایداری» بیش از حد متعادل بود. این شد که برای یک دکترا به سیدنی رفت و وقتی برگشت خط سیاسی جدیدش آشکارتر شده بود. موفقترین دوره کارشناسی او موقعی رقم خورد که در زمانی که ابراهیم رئیسی به ایجاد تحول و اصلاح نسبی در قوه قضاییه کمر بسته بود و نتیجه یکی از محدود جهشهایی بود که به لحاظ روال الکترونیکی در این قوه اتفاق افتاد. بعید است حتی خود زارعپور فکر میکرد میرود که جانشین پرخبرترین وزیر کابینه حسن روحانی شود؛ محمد جواد آذری جهرمی.
جهرمی حتی تا همین امروز هم اثبات کرده است که برنامه سیاسی بلندمدتی برای حضور در بالاترین سطح سیاسی ایران دارد و شخصیت رسانهای و مسیر به دقت تنظیم شدهاش برای رسیدن به صدر قدرت باعث شد از همان بدو ورود زارعپور به وزارت ارتباطات او بازی روابط عمومی را به سختی ببازد. زارعپور فقط یک سال از «وزیر جوان» بزرگتر بود ولی هرگز قدرت بازی رسانهای MJ را نداشت که میتوانست از تیم فوتبال پرسپولیس را گرفته تا درگذشت محمدرضا شجریان را برای چهره سیاسی خود به خدمت بگیرد.
زارعپور هوشمندانه کوشید از این مبارزه پیشباخته فاصله بگیرد ولی وقتی تیغ اعتراضات مردمی بر پیکر شبکههای اجتماعی فرود آمد و ایران طولانیترین خاموشی و سپس اختلالات گسترده اینترنت را در دوران معاصر را تجربه کرد به کل جریان امور از دستش خارج شد. برای نزدیک به یک سال ناگزیر حتی اظهار نظر درباره ارتباطات جهانی هم از دست سیدخندان خارج شد و به پاستور رفت؛ جایی که شورای امنیت کشور یا به خلاصه «شاک» نشسته بود. از زمان جهرمی و ژستهای سیاسیش سر تلگرام مردم با این قصه تکراری که وزیر در زمینه فیلترینگ کارهای نیست خو گرفته بودند ولی دستکم جهرمی این فضای سیاسی را داشت که در برابر کابینهای که عضو آن بود نقش یک اپوزیسیون را بازی کند ولی عیسی به ابراهیم وفادار ماند و حاضر نشد نقش شاکی «شاک» را بازی کند. در نتیجه کسی که در دانشگاه نیو ساوث ولز گرایش شبکههای رایانهای خوانده ابتدا توسط خزانهداری آمریکا و سپس توسط اتحادیه اروپایی تحریم شد. حتی جهرمی هم از این تیغ نجسته بود.
تقریباً هیچ تردیدی نیست که با چینش جدید امنیتی سالهای اخیر ایران وزارت ارتباطات کوچکترین تاثیری در سیاستهای بنیادین اینترنت کشور ندارد و شاید همینجاست که بالاخره پس از یک دوران وزارت سخت زارعپور توانست یک باریکه طلایی برای آنکه هم وزارت کند و هم آماج حملات نباشد پیدا کند و شد «وزیر ترافیک داخلی».
مجموع سیاستهای زارعپور در حوزه داخلی از فیبرهای مشهورش گرفته تا تعرفه، پیامرسانهای داخلی و همگی تلاش برای احیای نقش فنی وزارت ارتباطات و عقیدتی خودش برای وزیری غیر سیاسی بود و میتوانید روایت دقیق آن را در نوشته زیبای میثم قاسمی در صفحه ۵۰ بخوانید.
عیسی زارعپور یکی از معدود دفعاتی که به دلایلی شخصی در رسانهها مطرح شد زمانی بود که از سوی شورای اداری استان قزوین به عنوان «وزیر نمونه جمعیتی» معرفی شد.
از دید رسانهها شاید زارعپور وزیری باشد که فضا و حتی زمان محدودی برای قضاوتشدن داشت ولی از دید تاریخی شاید باید سوال را از فعلاً پنج فرزندی پرسید که این وزیر واقعا جوان دارد. پدر آنها برای تاریخ آینده ایران چگونه وزیری بود؟