«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
زمزمههای ایجاد تغییرات ساختاری در شرکت خدمات انفورماتیک مدتی است که میان مدیران ارشد بانکی کشور شنیده میشود. گرچه با توجه به تغییر معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی، مشخص نیست این موضوع تا چه حد پیگیری شود، اما حتی با ادامه حضور علی کرمانشاه نیز انجام تغییرات در یکی از زیرمجموعههای رگولاتور پولی-بانکی کشور با اما و اگرهای فراوانی روبهرو بود.
وظایف- یا شاید بهتر باشد بگوییم اقدامات- شرکت خدمات انفورماتیک را میتوان به دو بخش حاکمیتی و غیرحاکمیتی تقسیم کرد.
در بخش وظایف حاکمیتی، شرکت خدمات سامانههایی را در اختیار دارد که بر اساس قانون نمیتوانند در اختیار بخش خصوصی باشند. گرچه شاید در برخی از کشورهای دنیا این سامانهها نیز خصوصی باشند، اما در ایران نمیتوان انتظار داشت تا سالها و سالها حاکمیت به صورت واقعی دست از اداره آنها بردارد. «شتاب» قطعاً مهمترین و معروفترین سامانهای است که مدیریت آن در اختیار شرکت خدمات قرار دارد و به سختی میتوان روزی را تصور کرد که شتاب خصوصی باشد یا نمونههای غیردولتی داشته باشد. سامانههای دیگر نیز گرچه به این اندازه شهرت ندارند، اما همگی فعلاً باید حاکمیتی بمانند. در این زمینه میتوان به عملکرد شرکت خدمات انفورماتیک نمره قابل قبولی داد، هرچند در نبود سامانههای مشابه، امکان مقایسه وجود ندارد.
اما بخش مورد منازعه و جایی که فعالیت شرکت خدمات با اما و اگرهای فراوانی همراه بوده، فعالیتهای غیرحاکمیتی است. جایی که شرکتهای بخش خصوصی، بارها و بارها از حضور رقیب دولتی و توصیههایی که برای استفاده از خدمات آن به بانکها میشود گلایه کردهاند. در سمت مقابل، بانکها و موسسات سرویسگیرنده از شرکت خدمات نیز معمولاً رضایت چندانی از سطح خدمات دریافتشده ندارند، اما گویا ناچار به ادامه این مسیر هستند.
نکته مهم در این میان، نگاه و انتظار مدیران بالادستی شرکت خدمات انفورماتیک به آن و از آن است. در یک بیان ساده میتوان اینطور گفت که اگر شرکت خدمات امروز اینجایی است که هست، بانک مرکزی و شرکت ملی انفورماتیک اینطور خواستهاند. نمیتوان امروز که رشتهها به گره رسیدهاند خود را کنار کشید و همه مسائل و مشکلات را به عملکرد کارمندان شرکت خدمات یا مدیران آن مربوط کرد. و اگر این موضوع را بپذیریم، آنوقت تنها زمانی میتوان وقوع تغییرات در شرکت خدمات را انتظار داشت که نگاه مدیران بانک مرکزی به این شرکت و حتی به حوزه بانکداری عوض شود.
و دهها درس دیگر که فراموشی آنها یعنی تکرار اشتباهات