«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
برخورد ضربتی با چند کسبوکار اینترنتی در مرداد امسال واکنشهای بسیاری برانگیخت. مخالفان این برخوردها گرچه صدای بلندتری داشتند؛ اما میدانیم قدرت آنها بسیار کم است و اگر قرار بر ادامه این روند باشد، از دست آنها کاری برنمیآید. در آن سوی ماجرا، موافقان برخورد عده کمتری بودند؛ اما میدانیم قدرت بسیاری دارند و میتوانند هر آنچه اراده کنند انجام دهند.
در میان سخنانی که در موافقت بیان شد، دو صدا بیشتر از دیگران جلب توجه کرد؛ اولی مربوط به معاون علمی رئیسجمهور بود و دومی از زبان مدیرمسئول روزنامه کیهان بیان شد.
روحالله دهقانی فیروزآبادی، معاون علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان رئیسجمهور، در پلتفرم ویراستی به این رخداد واکنش نشان داد و در مهمترین بخش نوشته خود صراحتاً اعلام کرد به نظر او «راهحل اساسی برای حل این معضل، تدوین و اجرای قوانین محکم توسط تنظیمگرهای اقتصاد دیجیتال در کشور از یک سو و حمایت و پشتیبانی از جریانهای اصیل و معتقد فرهنگی و انقلابی برای ایجاد رقبای قوی از سوی دیگر است». در واکنش به این نوشته، میثم نیلی برادر داماد رئیسجمهور که از او به عنوان مرد قدرتمند و پرنفوذ دولت یاد میشود، چاره کار را برخورد جدی با متخلفان دانست. به فاصله کوتاهی، یادداشت روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری مدیرمسئول این روزنامه از لزوم مصادره کسبوکارهای غیرخودی سخن گفت. در واکنش به این یادداشت که نگرانی شدیدی در فضای کسبوکاری ایجاد کرد، محمدجواد آذری جهرمی در کانال تلگرامی خود نوشت هماکنون هم سهامدار بسیاری از این کسبوکارها «نهادهای انقلابی» هستند. اما نکته اینجاست که مدیرمسئول کیهان نه درباره سهامداری که درباره «مدیریت» سخن گفته بود. شریعتمداری بهخوبی میداند لایه سهامداری پیش از این «فتح» شده و اکنون نوبت در اختیار گرفتن مدیریت است. بر اساس همین نوشتهها میتوان دریافت حداقل دو نوع نگاه در مقابله با استارتآپها وجود دارد که هر دو نیز صاحب نفوذ هستند. یکی از لزوم هدایت سرمایهها به کسبوکارهای خودی سخن میگوید و دیگری میخواهد همین کسبوکارهای موجود را مصادره کند. این دو نوع نگاه گرچه در ظاهر تفاوت دارند؛ اما سرنوشت هر دو یکی است.
نگاه جناب معاون از نوع همان چیزی است که پیش از این در کسبوکارهای مختلف، بارها آزموده شده و سرنوشت آن چیزی بهتر از «مستعان ۱۱۰» یا «بایا» نیست. حتی در بیرون حوزه فناوری، صرف هزینه هنگفت در ساخت واکسن برکت نیز نمونه دیگری است از شکست چنین نگاهی.
نگاه دوم که در رسانهها نمود بیشتری داشته، از برخورد جدی و مصادره سخن میگوید. این نگاه نیز پیش از این به صورت تمام و کمال اجرایی شده و سرنوشت آن هم دیده شده است. برخی از این نامها را هنوز مردم به خاطر دارند و همچنین سرنوشت غمبار آنها را: ارج، ایرانخودرو، فروشگاه کوروش، لاستیکسازی بریجستون ایران، مبلیران، کفش ملی، آزمایش پارس الکتریک، جنرال موتورز ایران، تولیپرس، مینو، پلی اکریل، هپکو، روغننباتی قو، آدامس خروسنشان، کفش بلا، لاستیکسازی دنا، موسسه کیهان و دهها نام دیگر.
چهار دهه پس از آن مصادرههای بزرگ، همان نگاه میخواهد بر انبوه نامهای قدیمی، نامهای جدیدی بیفزاید و البته قدرت چنین کاری را هم دارد. اما نتیجه چنین کاری از همین امروز، مشخص است.
آینده نهچندان دور نشان میدهد کدام از یک دو نگاه فوق، قدرت بیشتری دارد و میتواند حرف خود را به کرسی بنشاند؛ اما مهم این است که سرنوشت هر دو راه یکی است: اتلاف منابع ملی و از دست رفتن فرصتها.