اقتصاد پنهان فیلترینگ، دانشبنیان با رشد درونزا
ابزارهای عبور از محدودیتهای اینترنتی، یک اکوسیستم اقتصادی ایجاد کردهاند که با همکاری فیلترینگ و…
۳ آذر ۱۴۰۳
۹ مهر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۹ دقیقه
علاقه و استعداد دو عامل تعیینکننده در پیدا کردن مسیرشغلی است. خودشناسی و کشف خصوصیات از مهمترین و اولین گامهایی است که باید به منظور مشخصسازی شخصیت، خواستهها و ناخواستهها برداشته شود. برای قرارگیری در مسیر درست کاری لزوم شفافسازی علایق و کشف استعدادها اهمیت مییابد. فعالیت در حرفهای که متناسب با ویژگیهای افراد نباشد، پیامدهای ناگواری را متوجه افراد و اطرافیان او میکند.
به گزارش پیوست، روشهای متنوعی برای شناسایی توانمندیها و تشخیص حوزههای علاقهمندی وجود دارد. خودشناسی و یافتن مسیرشغلی، فرآیند پیچیده و طولانیمدتی است که باید با انجام تمرینهای متعدد پیگیری شود.
انسانها، مجموعهای از استعداد و تواناییهایی هستند که اگر این قابلیتها کشف و به کار گرفته شود، موفقیتهای چشمگیری در زندگی شخصی و مسیرشغلی حاصل خواهد شد. این ویژگیهای ذاتی که بخشی کشف شده و بخشی نیز هنوز پنهان مانده و در انتظار بروز و ظهور است در تسریع مسیر پیشرفت عامل مهمی به شمار میآیند. درک، پذیرش و بهرهمندی از نقاط قوت و آگاهی از نقاط ضعف سبب افزایش کارآمدی و بهرهوری در فعالیتها میشود.
زمانی که درگیر کار و فعالیتی میشویم که به آن علاقهمندیم، نه تنها لذت بیشتری را تجربه میکنیم بلکه انگیزه زیادی برای کار کردن پیدا کرده و متعهدانه تا انتها به وظایفمان عمل میکنیم. تشخیص این که چه چیزهایی موجب برانگیختن انگیزه و ایجاد اشتیاق در ما میشود، این امکان را فراهم میآورد تا انرژی، وقت و هزینه به سمتی هدایت شود که در آن برتری داریم. همسویی اشتیاق با مهارت، نیرو و عامل پرقدرتی در به انجام رساندن فعالیتها به بهترین شکل به شمار میآید. در اصل میتوان گفت که با شناخت و توجه به علائق و استعدادهای خود، علاوهبر دستیابی به رضایت شغلی، با موفقیتهای پیاپی در مسیرشغلی رو به رو هستیم.
علایق و توانمندیها پیدا کردن مسیرشغلی و شیوه کسبوکار را تحت تاثیر قرار میدهد. فعالیت در شغلی که همسو با علایق و نقاط قوت باشد نتایج مطلوب فراوانی را به ارمغان میآورد. افزایش بهرهوری، رضایت حداکثری و جلوگیری از اتلاف انرژی از جمله مهمترین این پیامدهاست. دستیابی به چنین موقعیتی امکان استفاده کامل از استعدادهای طبیعی و تسلط بر فعالیتها را ایجاد میکند.
یافتن شغلی که مطابق با خصوصیات فردی ما باشد، مستلزم خودشناسی است. شناخت خود، سفری پیچیده و طولانی است که با گذر از مراحل مختلف به دست میآید.
یافتن شغلی که مطابق با خصوصیات فردی ما باشد، مستلزم خودشناسی است. شناخت خود، سفری پیچیده و طولانی است که با گذر از مراحل مختلف به دست میآید.
در این سفر باید کاوش و بررسی کرد که چه چیزهایی در ما حس خوشحالی ایجاد میکند، در اوقات فراغت بیشتر چه کارهایی را انجام میدهیم، از رویارویی با چه کارهایی اجتناب میکنیم. این مولفهها همگی سرنخهای ارزشمندی را جهت تشخیص شغل و حرفه مورد نظر ارائه میکند. پس از این که علایق و توانمندیها مشخص شد باید سراغ تحقیق درباره شغل مطابق با این شاخصهها برویم. استفاده از تجربیات دیگران، گفتوگو با فعالان حوزههای مختلف، کارآموزی و فعالیت در رشتههای گوناگون به عنوان داوطلب روشهای سنجش فرصتهای شغلی متفاوت است. آزمون و خطا کردن بهترین رویکردی است که میتوان داشت زیرا که اغلب زمان میبرد تا شغلی متناسب با استعداد و فراخور شرایط پیدا شود. قرارگیری علاقه و استعداد کنار یکدیگر در انتخاب شغل و پیدا کردن مسیرشغلی مناسب راه را برای یک زندگی حرفهای و روشن مهیا میکند.
نکته حائز اهمیت این است که چگونه میتوان به شناخت از استعدادهای خود رسید و آنها را کشف کرد؟
خوشبختانه راه و روشهای متنوعی وجود دارد که میتوان از طریق آن استعداد و علایق خود را شناسایی کرد. این فرآیند در ابتدا مستلزم شناخت جامع و عمیق از خود است.
کاوش در مجموعه وسیعی از سرگرمیها، بررسی تجربیات مختلف و انجام انواع فعالیتها میتواند نقش موثری در خودشناسی داشته باشد.
در ادامه به معرفی و توضیح تکنیکهای کشف علاقه و استعداد میپردازیم.
بهطور کلی، روشهای مختلفی برای پیدا کردن حوزه علاقهمندی و تواناییها وجود دارد. این موارد از پرکاربردترین و برجستهترین آنهاست.
درگیر شدن با انواع سرگرمیها، انجام فعالیتهای مختلف و کسب تجربههای گوناگون موجب بهوجود آمدن بینش جدیدی میشود. فعالیتهای هنری، تمرینات وزرشی، مهارتهای مختلف، کارهای داوطلبانه و غیره زمینههایی هستند که از طریق آنها میتوان خود را محک زد و توانایی و علاقه خود را ارزیابی کرد.
مدتی را باید به فکر و یادآوری کارهایی اختصاص داد که در دوران کودکی از انجام آنها لذت میبردیم. از داستانسرایی برای عروسکها گرفته تا ساختن ساختمان با بلوکهای پلاستیکی همگی نشان از تمایل ذاتی ما به انجام آن فعالیت دارد. این خاطرات، چراغ راهنمای پیدا کردن علایق کنونی ما به شمار میرود.
زمانهایی که حس مثبت و خوشایندی داشتیم و مواقعی که آشفته و ناراضی بودیم را در یک دفترچه یادداشت، ثبت کنیم. با برجستهسازی اقداماتی که باعث بروز احساس رضایت میشود آنها را شناسایی کنیم. به مرور زمان، با وجود این دادههای شخصی، الگوها برای تعیین فعالیتهای بعدی نمایان میشود.
از خانواده، دوستان، همکاران و اطرافیان بپرسید که به نظر آنها در چه حیطههایی موفقتر هستیم و از منظر آنها چه کارهایی باعث خوشحالی شما میشود. در بسیاری از موارد، اطرافیان بهتر و بیشتر از خود ما نسبت به خصوصیات و ذائقههایمان آگاهی دارند.
از آزمونهای گوناگون و ابزارهای مختلف آنلاین ارزیابی شخصیت استفاده کنیم. این روشها، بینش و اطلاعات جدیدی را در مورد نقاط قوت و ضعف ارائه میدهد. تست MBTI (نشانگر نوع شخصیتی) و Strong Interest Inventory( فهرست علایق قوی) نمونههایی از ابزار دیجیتالی جهت دستیابی به اطلاعاتی از خود است.
ثبتنام و حضور در دورههای آنلاین که در عناوین مختلف برگزار میشود، شیوهای مناسب و سودمند جهت شناسایی خصوصیات فردی است. این دورهها به علت اجرای آنلاین، معایب و موانع کلاسهای حضوری را نداشته و به راحتی میتوان از این فرصت بهرهمند شد.
درگیر شدن با موضوعات متفاوت که ممکن است در ابتدا مطابق با سلیقه نباشد تجربه بزرگی را حاصل میکند. انواع کلاسها، کارگاهها و دورهها بستر اصلی و مفیدی برای کسب این تجربه هستند. حضور در سمینارها و نشستها حتی اگر محدود به شنیدن یکسری مطالب باشد و اقدامی را نطلبد باز هم در تشخیص علایق کارایی دارد.
با شاغلین و فعلان حوزههای مختلف گفتوگو کنیم. از آنها درباره صفر تا صد شرایط و موقعیت شغلیشان سوال بپرسیم. گفتههای آنان، دیدگاه جدیدی را درباره حرفههای گوناگون ایجاد میکند.
مسافرت، بازدید از اماکن جدید و مواجه با فرهنگ و آدمهای گوناگون علایق جدیدی را پدیدار میسازد که شاید تا پیش از این ناشناخته بود.
روی ذهنآگاهی و خوداندیشی تمرین کنیم. سعی کنید نسب به احساساتی که پس از انجام کاری در شما به وجود میآید متمرکز شوید. آنچه از این توجه و تمرکز دریافت میشود، میزان علاقه شما را نسبت به آن مشخص میکند.
سفر کشف محدود به این موارد نمیماند و فرصتهای مختلف زمینهساز آشنایی با بعد جدیدی از خود است. با صبر و برخورداری از رویکرد اصلاحپذیری میتوان این راه را راحتتر و با سرعت بیشتری دنبال کرد. نتیجه نگرفتن در یک موقعیت نباید منجر به سرخوردگی و احساس شکست شود. به یاد داشته باشیم که تمرین و ممارست در نهایت موجب تحقق هدف میشود.
رضایت شغلی: حضور و فعالیت در جایگاهی که مطابق با علاقه و استعداد باشد منجر به افزایش رضایت شغلی میشود. سر و کار داشتن با موضوعات مورد علاقه و اشتیاق به انجام آنها، سختی کار را کم کرده و بیشتر شبیه به یک تلاش معنادار میشود.
افزایش انگیزه و تلاش: هنگامی که حیطه فعالیت موافق با علایق و همسو با توانمندیها باشد، اشتیاق برای به نتیجه رساندن کارها بیشتر میشود. این انگیزه درونی، انسان را وادار میکند تا در راستای تحقق هدف، بیشتر تلاش کند، بهصورت مستمر فعالیت خود را بهبود ببخشد و به استقبال حل چالشها برود.
عملکرد و بهرهوری مطلوب: به کارگیری استعدادها و توانمندیها موجب برتری افراد در زمینه فعالیت انتخابی میشود. هنگامی که توجه و تمرکز بر نقاط قوت باشد و اقدامات در راستای این موارد صورت بگیرد به تبع احتمال موفقیت و دستیابی به درجات بالا افزایش مییابد.
تصمیمگیری بهتر: آگاهی و در نظر داشتن استعداد و علایق حین تصمیمگیری، شرایط کاری بهتری را مهیا میکند. ارزیابی فرصتها با نقاط قوت و ضعف منجر به انتخابهای درستی میشود و احتمال موفقیت در دراز مدت را افزایش میدهد.
افزایش تابآوری: بروز چالش و موقعیتهای حساس در همه مشاغل و حرفهها یک امر عادی است. اما زمانی که با علاقه وارد حرفهای شده باشیم، نوع مواجهه با چالشها نیز دچار تغییر میشود و با انعطافپذیری بیشتر و فکر بازتری میتوان به دنبال راهحل بود.
کشف استعدادها و علایق و گنجاندن آنها در مسیرشغلی طیف وسیعی از مزایای را به همراه دارد که فراتر از موفقیت حرفهای است و بر رفاه کلی و رضایت از زندگی تاثیر مثبت میگذارد.
غفلت از در نظر گرفتن علایق و استعدادهای خود هنگام پیدا کردن و انتخاب مسیرشغلی میتواند منجر به عواقب زیانباری شود که هم بر رضایت حرفهای و هم بر کلیت زندگی اثر میگذارد. قدم گذاشتن در مسیری که هیچ شباهتی به ویژگیها و از همه مهمتر علایق ما ندارد خطرات زیادی را متوجه فرد و اطرافیان او میکند. این شرایط میتواند منجر به احساس بیهدفی، سردرگمی و نارضایتی شود و عملکرد شغلی را تضعیف کند.
نارضایتی شغلی، فرسودگی شغلی، بیانگیزگی، محدودیت در رشد و توسعه شغلی، پشیمانی از برجستهترین پیامدهای تطابق نداشتن حرفه کاری با علایق و توانمندیهاست. با در نظر گرفتن این نتایج، مشخص میشود که اولویت دادن به خودشناسی و همسویی کار با ویژگیهای درونی ضروری است.
پیدا کردن مسیرشغلی حرفهای و روشن، مستلزم ایجاد توازن میان علایق شخصی و استعدادهای ذاتی است. خصلتهای افراد گنیجینهای عظیم است که در پیشبرد اهداف نقش کمککنندهای دارد. نادیده گرفتن این تعادل اساسی می تواند بر پیدا کردن مسیر شغلی فرد و روند آن سایه افکنده و همانطور که اشاره شد منجر به پیامدهای نامطلوب فراوانی شود.
کسب آگاهی درباره خود و بررسی هر یک از ویژگیها افق دید بهتری را ارائه میدهد و سبب میشود انتخاب و گزینشها آگاهانه، عاقلانه و سودمند باشد.
کسب آگاهی درباره خود و بررسی هر یک از ویژگیها افق دید بهتری را ارائه میدهد و سبب میشود انتخاب و گزینشها آگاهانه، عاقلانه و سودمند باشد.
پیوند علایق و استعدادها مانند یک قطبنما ظاهر میشود و افراد را به سمت تحقق رضایتبخش آرزوهای حرفهای خود هدایت میکند.