توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
خواندن گزارشهای بینالمللی سالانه یکی از عادتهای من شده است. به عنوان یک خبرنگار، هر ساله منتظر زمان انتشار این گزارشها هستم تا ببینم رتبه ایران چه میزان ارتقا یافته است و جالب اینجاست که تقریباً در هر دوره، قبل از خواندن گزارشها، نسبت به صعود رتبه ایران اطمینان دارم، اما دیدن جداول گزارشها درست مثل ریختن آب سرد روی سرم میماند.
تقریباً در دهه گذشته هیچگاه نشده است که از دیدن یا خواندن گزارشها خوشحال شوم. در هر گزارش شاید نمره ایران نسبت به نمره دوره گذشته افزایش داشته باشد، اما رتبهاش یا ثابت مانده یا حتی تنزل کرده است.
همیشه این سوال برایم پیش میآید که پروژههایی که در این دوره زمانی در کشور اجرا شده، چرا هیچ تاثیری روی جدول ردهبندی نگذاشته است، مگر غیر از این است که تعداد زیادی از سرویسهای الکترونیکی دولتی و غیردولتی الکترونیکی شدهاند و وزارتخانههای مختلف در جهت الکترونیکی کردن سرویسهای خود گام برداشتهاند؟
مگر غیر از این است که شبکه ملی اطلاعات در حال تکمیل است و تقریباً تمام ارتباطات دولت به صورت الکترونیکی انجام میگیرد یا حتی مگر غیر از این است که پهنای باند کشور در یک دوره زمانی کوتاه چند برابر شده، یا تعداد مشترکان استفاده از اینترنت به طور چشمگیری افزایش یافته است؟
تنها جوابی که برای این پرسشهای خود مییابم این است که در این دنیای پرشتاب مهم نیست ما چقدر سرعت داریم یا چه پروژههایی را به نتیجه رساندهایم، مهم این است که سرعت کشورهای دیگر یا حتی کشورهای همسایه از ما بسیار بیشتر است.
آنها در همین دورههای زمانی، رتبههای خود را به صورت چشمگیری تغییر میدهند و ما همچنان درجا میزنیم. هر چند گاهی این درجا زدن نیز از سوی برخی، مورد تعرض قرار میگیرد که مثلاً چه دلیلی دارد پهنای باند کشور در یک دوره زمانی به این اندازه زیاد شده باشد!
اگر دلیل ثابت ماندن یا حتی تنزل رتبه ایران را از دولتمردان بپرسیم، بیشک آنها میگویند این رتبهبندی چندان صحیح نیست، چرا که آنان به صورت کامل به اطلاعات ما دسترسی ندارند یا استانداردهای تعریفشده برای رتبهبندی با استانداردهایی که ما برای خود در نظر داریم، متفاوت است. اما این پاسخ در هر صورت نمیتواند چندان مورد پذیرش قرار گیرد؛ اگر ما کشوری جزو خانواده جهانی هستیم، باید بتوانیم با آنها گفتوگو کنیم، باید از استانداردهای تعریفشده جهانی پیروی کنیم، زیرا در این شرایط است که میتوانیم هزینه اجرای پروژهها یا سرمایهگذاریهای خارجی را در کشور کاهش دهیم. زبان علم یک زبان مشترک است و اگر نتوانیم از آن زبان مشترک تبعیت کنیم، طبیعی است که در خانواده جهانی به عنوان فرد گنگ خانواده شناخته و به تدریج حذف میشویم. باید بتوانیم به زبان بینالمللی سخن بگوییم تا بتوانیم آنان را با خود همراه کنیم