ایده اینکه تلفن هوشمندی بتواند به اینترنت متصل شود و برنامه اجرا کند به مدتها قبل از سال ۲۰۰۷ میرسد؛ لیکن اپل اولین شرکتی بود که برای اولین بار این بسته را شامل دستگاه، رابط کاربر و پارادایم تعاملی یکپارچه کرد و از همین روست که اولین آیفون را آغازگر انقلاب در عرصه موبایل میدانند. به طور مشابه، ایده فیدهای اطلاعاتی نیز در طول سالهای متمادی بسط و توسعه پیدا کرد؛ وبلاگها و RSSها به کاربران امکان دادند منابع خبری را در یک جریان واحد اینترنتی قرار دهند اما معرفی توییتر در مارس سال ۲۰۰۶ به همراه سرویس فید خبری فیسبوک در سپتامبر همان سال، کلیه مولفههای لازم یعنی کاربر، محتوا و مکانی برای خواندن را یک جا قرار دادند. به باور من این تاریخ نیز به همان اندازه سال ۲۰۰۷ اهمیت دارد. امروزه داشتن فیدی که کاربران را به شکلی روزانه به خود جلب کند، سنگ بنای موفقیت در عرصه موبایل به ویژه برای شرکتهایی مثل فیسبوک است. چنانکه سال ۲۰۱۳ نیز اشاره کردم فیدها امکان نوعی بازاریابی و تبلیغات را فراهم میکنند که واقعاً در مقابل هر آنچه در سیستمهای دسکتاپ شاهد هستیم، برتری دارند: کاربران هیچ انتخاب دیگری ندارند مگر اینکه دستکم از نظر دیداری با هر آنچه روی صفحه گوشی میبینند و مرکزیت زندگی آنها را تشکیل میدهد، ارتباط برقرار کنند. در حقیقت استدلال من این است که فید آنقدر اهمیت دارد که توسعه -یا فقدان- آن، مولفه اصلی چیزی است که فیسبوک در این سالها به دست آورده و توییتر از دست داده است. روند کند توییتر در سال ۲۰۰۹ توییتر در گزارش فصل اول ۲۰۱۳ خود تعداد کاربرانی را منتشر کرد که در سهماهه اول ۲۰۱۰ به این شبکه متصل شدند؛ بهترین راه تخمین تعداد افراد طی سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰ با نگاهی به خدمات شخص ثالثی به دست میآید که ترافیک کاربران...