وقتی 23 سال پیش برای یکی پروژه تحقیقات شبکه دانشگاهی با افراد مصاحبه میکردم، بسیاری از آنها اساساً با این واژه آشنا نبودند. من آن را به شکل «آموزش چندنفره» توضیح میدادم که از مفهوم قدیمی مرشد و رهروان استفاده میکرد؛ شرحی که برای همه روشن میکرد شبکهای حمایت و هدایت را برای شما به ارمغان میآورد. شبکه در حالت ایدهآل خود مانند مرشدی است که دو حمایت متمایز را ارائه میکند. اول حمایت ابزاری، ایدهها، توصیهها و کمک کسانی که به دنبال یاری در رسیدن شما به هدفتان هستند. دوم حمایت روانی، حمایتی که شبکه در بقای شما در مقام یک فرد به شما عرضه میکند. شبکههای بزرگ هر دوی این موارد را عرضه میکنند اما کسانی که من در سال 1993 دربارهشان مطالعه کردم، تنها بر یک نوع حمایت تمرکز داشتند و دیگری را رد میکردند. به سال 2016 برمیگردیم که اکنون تقریباً همه شبکه دارند - این شبکهها از همیشه بزرگتر شدهاند. تقریباً هر کسی که من با او صحبت کردم از داشتن یک شبکه لینکدین با صدها نفر صحبت میکند. اما شبکههای امروزی چطور با مفهوم اولیه شبکهسازی قابل مقایسه هستند؟ آیا مردم هنوز بر یک هدف شبکه و کنار گذاشتن دیگری تمرکز دارند؟ وقتی به حمایت ابزاری توجه داریم، شبکههای امروزی عملکرد خوبی دارند. هرچند به راحتی میتوان تصور کرد که شبکههای فناوریمحور به اندازه شبکههای قدیمی و رودررو واقعی یا آسیبپذیر نیستند اما مطالعات از چنین نتیجهگیریای حمایت نمیکنند. شبکههای متنوع چیزی را ارائه میکنند که آن را پیوندهای سست مینامیم و بر اساس آن میتوانید به بخشها، سازمانها و حتی کشورهای مختلف وارد شوید. آسیبپذیری آنها از این منظر است که امکان دسترسی و اطلاعات جدید را در زمانی به شما میدهند که همکاران و دوستانتان دانش و تجربهای نزدیک به شما دارند. به جای کنار گذاشتن شبکهای گسترده از کسانی که اساساً...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.