قسمت چهلم
نماندن در وضعیت آخر
۹ آذر ۱۳۹۵
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۴۰
تاریخ بهروزرسانی: ۳۰ مهر ۱۳۹۸
ماجرا معمولاً از آنجا شروع میشود که کارمند مورد نظر ما به هر دلیلی از کارش راضی نیست. گاهی معتقد است حقوقش کمتر از آن چیزی است که باید باشد، در بعضی موارد هم فکر میکند کاری که به او سپردهاند از سطح تواناییاش به مراتب پایینتر است. شاید هم مشکل جو و محیط کاری است که باب میل او نیست. حتی شاید به کار در شرکتی دیگر فکر میکند، همانجا که قدرش را میدانند. یک یا ترکیبی از دلایلی که گفته شد کافی است تا این کارمند نمونه ما کمکم به فازی وارد شود که به آن فاز نق و غر یا رخوت گفته میشود. راستی یادم رفت بگویم که داستان این فازها از کجا شروع شد! برمیگردد به یکی از دوستان قدیمیام که حدود یک دهه پیش، زمانی که هنوز جلای وطن نکرده بود، شرکتی نرمافزاری داشت و کارش هم خیلی گرفته بود. کمکم دفترش بزرگتر شد و پرسنلش هم بیشتر و قطعاً مشتریهایش هم بیشتر. همان زمانها بود که یک بار ماهان راجع به بزرگترین مشکلش که جذب و رشد و نگهداری نیروی انسانی بود، با من درد دلی دوستانه کرد. او میگفت فارغ از جذب نیروی کارآمد در فاز استخدام که خود یک مشکل بزرگ است، داستان از جایی شروع میشود که این نیروی تازهوارد کار خود را آغاز میکند. او معتقد بود اگر فاز جذب نیرو به درستی انجام شده باشد، خروجیاش نیرویی خواهد بود که کار برایش صرفاً یک محل درآمد نیست بلکه محیط رشد است. اما ماهان میگفت حتی بعضی از این اشخاص هم متاسفانه (به زعم او) سه فاز اصلی را طی میکنند: ۱- فاز رشد و بالندگی: این مرحله زمانی است که شخص به کشف کار جدید، محیط آن و افرادش میپردازد و همزمان به ارزیابی تواناییهای خود در این اکوسیستم نو. او میخواهد خود را به خودش و به کار...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید