در پیوست درباره مدیر و کارآفرین بودن زیاد خواندهاید اما برای کارآفرین شدن، ابتدا باید کار کنید و تجربه به دست بیاورید. علاوه بر این، کارآفرینی به معنی برتری نسبت به کارمندی نیست. هر کدام از اینها جایگاه خودش را دارد. تصور کنید همه کارآفرین باشند؛ آن وقت دیگر کسی نیست که کار کند. ضمن اینکه فضای کارآفرینی کمی جوزده شده است و همه فکر میکنند باید کارآفرین شوند، وگرنه عقب میمانند. از این که بگذریم، یافتن کار امروز نسبت به قبل بسیار سادهتر شده است. به لطف اینترنت و شبکههای اجتماعی، اطلاعات راحتتر از همیشه در دسترس ما هستند و میتوانیم به سرعت آنچه را که میخواهیم پیدا کنیم. اگر شغلهای خاص، آزاد و پروژهای را کنار بگذاریم، این مطلب در مورد کار کردن در شرکتها و سازمانها بیشتر صدق میکند. با این حال هنوز هم بسیاری از ما در پیدا کردن یا گرفتن پذیرش شغل مورد نظر مشکل داریم. یکی از مهمترین عوامل در موفقیت شغلی، ارتباطات است. اسمش را پارتی یا هر چیز دیگری که میگذارید، باید با این حقیقت کنار بیایید که ارتباطات حرف اول را در کار و زندگی میزند. اگر مهارت دارید (یا حتی ندارید) اما بیکار هستید، احتمالاً شبکه افرادی که میشناسید، محدود است یا کیفیت مناسبی ندارد. اگر چنین مشکلی ندارید، ممکن است سراغ جای درستی نرفته باشید یا اطلاعاتتان ناقص باشد. بنا بر تحقیقات دانشمندان، هر انسان میتواند با دایرهای از افراد تا حدود ۱۵۰ نفر، ارتباط موثر داشته باشد اما بیشتر از این مقدار عملاً از دست کسی برنمیآید و اگر هم باشد، میتوانیم حدس بزنیم که ارتباطاتی سطحی باشند. شبکههای اجتماعی در چنین مواقعی معجزه میکنند. مخصوصاً در مورد کار، شبکه اجتماعی لینکدین یک محیط حرفهای و کارا برای تقویت و تثبیت ارتباطهایتان است. موضوع دیگری که در یافتن فرصتهای مناسب کاری تاثیر دارد، نحوه معرفی خودتان به دیگران...