توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اگر امروز که این یادداشت نوشته میشود حجاب موضوع اول خیابانهاست، روی صفحات وب هم باقی ماندن همین آبباریکه دسترسی به «اینترنت» دقیقاً روی دیگر همان سکه را میسازد. جایی که تفکری فراگیر از همه طیفها در تلاش است از حق آزادی فردی برای دسترسی به شبکه جهانی محافظت کند. در سالی که گذشت آشکارا نه تنها وزارت ارتباطات و وزیر کمفروغش که کل دولت از فضای تصمیمگیری فناوری اطلاعات به کل کنار گذاشته شدند. حالا دیگر حتی آنهایی هم که وزیر را به اسم نمیشناسند به لطف بارها اعلام موضع او در نیمه دوم ۱۴۰۱، میدانند وزارت ارتباطات هیچ نقشی در فیلتر شدن یا باز شدن سایتها و پلتفرمهای قلعوقمعشده ندارد. آنهایی که کمی بیشتر اخبار را دنبال کردهاند نیز شیرفهم شدهاند که دیگر حتی ماجرای اینترنت از دست رئیس دولت هم به در رفته و حالا دستکم در ظاهر شورای امنیت کشور با اسم رعبانگیز «شاک» با حضور پررنگ نهادهای امنیتی و اطلاعاتی تصمیمگیر لحظات حساس است. این داستان با کلیدواژه تکراری «شرایط غیرعادی» ادامه داشت تا سرانجام زارعپور در یکی از آخرین سنگرهای باقیمانده در سال ۱۴۰۱ یعنی نهمین همایش سالانه بانکداری الکترونیک از ITفهم بودن ابراهیم رئیسی پردهبرداری کرد و البته طبق معمول از طرف رسانههای داخلی و خارجی به وسط کشیده شد. برخورد طنزآمیز رسانههای جریان اصلی با این ادبیات جدید این حقیقت را تغییر نداد که در پایان دو سال موضع انفعالی، بالاخره کابینه تصمیم گرفته است اگر سیاست یا قدرتی درباره اقتصاد دیجیتالی ایران ندارد، حداقل ژستی برای خودش داشته باشد.
از اسفندماه تاکنون در این چینش جدید وزارت ارتباطات هرچند بسیار ضعیف کوشیده است سیاست موازنه مثبت خودش را در عرصه پلتفرمهای اینترنتی ایران پیاده کند. از یک سو سیاستهای حمایتی پرسروصدا و ملی برای پیامرسانها و سرویسهای داخلی تصویب میشود. دولت هر مجوز و زیرساختی را دارد در اختیار نوچههای شبکه اپراتوری و بانکی کشور میگذارد و با بقیه استارتآپها هم مثل فرزندان ناخلفی که تادیب نیاز دارند برخوردی شماتتبار ولی نیمگرم میشود. بهویژه آن تجارتهایی که در میانه اعتراضات حاضر نشدند پشت روایت رسمی از اتفاقات بایستند. آنچه در سمت دیگر این موازنه اتفاق میافتد اما حتی از بخش داخلی آن هم عجیبتر است. دولت و وزارت ارتباطات از میانه بهار امسال با افتادن در شیب نیمه دوم ریاستجمهوری دوباره ساز بازنگری در سیاستهای فیلترینگ، فراهم شدن فضا برای تعامل بیشتر با بازار و خروج از شرایط غیرعادی را کوک کردهاند که اگر محلی از اجرا داشته باشد، باید ترجمه آن باز شدن پلتفرمهایی مانند یوتیوب یا تلگرام باشد که تاثیر فراگیر بسته شدن واتساپ و اینستاگرام را تا حدودی خنثی کند؛ ولی همه ما میدانیم نه وزارت ارتباطات و حتی نه رئیس دولت ایران دیگر چنین قدرتی را در کف ندارد. این شروع شکست روایت جدید سیدخندان است.
گفتاردرمانی در حوزه ارتباطات ایران وقتی تمامی شاخصهای کلان این حوزه نشان از ضربه شدید به اقتصاد، فرهنگ و نیروی انسانی این حوزه در سال گذشته دارد نه تنها موثر نیست بلکه دیگر کسالتآور است. تنها کورسوی واقعی در لابهلای این حرفها این حقیقت است که وزارت ارتباطات ایران دیگر در تلاش برای آرام کردن ما یعنی کاربران نیست.
محل واقعی مصرف این روایتها برای همان مدیرانی است که ITمن نیستند؛ ولی با کمک «شبکههای جهانی پایتون» و دانشمندانِ یک درصد برتر جهان میخواهند اقتصاد دیجیتالی ایران را در مسیر درست هدایت کنند و آبِ رفته را به جوی بازگردانند. با این موازنه مثبت و خاصهخرجی برای پلتفرمهای داخلی هیچ پلتفرم یا زیرساخت واقعی جهانیای برای اکوسیستم رو به انحطاط ایران باز نخواهد شد؛ ولی دستکم شاید این شکار بیوقفه فیلترشکنها کندتر شود. موقعیت غریبی است که وزارتخانهای که زمستان پارسال رسماً مکلف شده بود با فروشندگان بازار میلیاردی فیلترشکن برخورد کند حالا باید یک گفتاردرمانی رسانهای را آغاز کند تا همین باقیمانده از مفهوم «اینترنت» هم تبدیل به یک خاطره نشود.