۸ دی ۱۴۰۳
تعرفههای خدمات شرکت مخابرات ایران سرانجام اضافه شد
یکی داستان است پُر آب چشم
گفتهاند: «تراژدی وقتی شکل میگیرد که همه حق دارند.» بدین ترتیب میتوان داستان تعرفههای شرکت مخابرات ایران را یک تراژدی دانست. داستانی که همه طرفهای درگیر در آن (مخابرات، دولت و مردم) همزمان حق دارند. چرا چنین تراژدیای شکل گرفت؟ نقطه آغاز وضعیتی که هماکنون در آن هستیم، کجای زمان بود؟ برای یافتن آن زمان که قمر در عقرب شده بود، لازم است اندکی به عقب بازگردیم. پول به جای برنامه در اساطیر یونانی «پلوتوس» خدای ثروت و فراوانی است. او پسر یاسیون و دِمِتِر بود. «دمتر» الهه حاصلخیزی زمین، حبوبات و نان است. او به بشر هنر کاشت و برداشت را آموخت تا بالاخره بتوانند به زندگی عشایری خود پایان دهند. به این ترتیب دمتر، ایزدبانوی برنامهریزیهای جامعه به شمار میرفت. قاعدتاً طبیعی است که ثروت، فرزند برنامهریزی باشد اما متاسفانه در مقطعی از تاریخ ایران، ثروت، رقیب و جانشین برنامهریزی شد. واگذاری شرکت مخابرات ایران با ایرادات فراوانی روبهرو بود و بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکردند به زودی، کار مخابرات و دولت به اختلاف برسد. در غیاب یک سازمان برنامهریز و زمانی که درآمدهای سرشار نفتی چشم همه را خیره کرده بود، شرکت مخابرات ایران واگذار شد. آن هم در شرایطی که نه رقیبی در بخش خصوصی داشت و نه برنامهای برای ادامه راهش عرضه شده بود. آن زمان نهتنها افق پیش رو ترسیم نشد که وضعیت موجود نیز به درستی مورد ارزیابی قرار نگرفت و در نتیجه کمتر از شش ماه بعد از واگذاری، دولت با مالکان جدید به نقطه اختلاف رسید. کار تا آنجا پیش رفت که محمدرضا رحیمی- معاون اول احمدینژاد- در جمع مسئولان وزارت ارتباطات صریحاً اعلام کرد:«به اصرار آقایان مخابرات را فروختیم، نوش جانشان! اما کاش این کار را نمیکردیم.» مخابرات ایران در حالی واگذار شد که همان زمان نیز بسیاری از شرکتهای مخابرات استانی زیانده بودند و گفته میشد اگر قرار...