نشان: بهجای انتساب دستاوردهای بخش خصوصی به فیلترینگ دلایل واقعی محدودیتها را بگویید
نشان در بیانیهای نسبت به صحبتهای رسول جلیلی عضو شورای عالی فضای مجازی که رشد…
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
زمان مطالعه : ۶ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۷ تیر ۱۴۰۲
مفهوم روابطعمومی به معنی مدرن آن در ایران با استارتآپهای اکوسیستم فناوری و نوآوری بیشتر شناخته شد. مانند دیگر کشورها در ایران هم روابطعمومی در کنار تعریف «داستان برند»، ایجاد و حفظ اعتبار برند و دهها ویژگی دیگر، در یک تعریف ساده، یک عنصر حیاتبخش برای سازمانهای چابک تعریف میشوند.
به گزارش پیوست، وضعیت کاری این قشر در گزارش اخیری که پلتفرمهای کاریابی کشور منتشر کردند، نشان از تعدیل وسیعی از آنها دارد. میزان قابلتوجه تعدیل مشاغل مرتبط با روابطعمومی و رسانه در ماههای اخیر، بهعلت فیلترینگ و خسارتهای اقتصادیِ ناشی از آن بوده است.
تعدیل نیروهایی که بخش قابلتوجهی از مهارتشان نظارت یا تولید محتوای خلاق و موثر و شناخت رسانهها و مخاطب است، نشان از استراتژی رسیدن به اهداف کوتاهمدت در سازمانها باشد. چراکه لازمۀ شناخت مخاطب، تولیدات رسانهای مرتبط با ذائقۀ او برنامه و نوعی سرمایهگذاری بلندمدت است.
نرخ جهانی تعلیق یا ورشکست استارتآپها در جهان ۸۰ تا ۹۰ درصد است؛ اخیرا در خبری کاهش بیش از ۵۰ درصدی سرمایهگذاریهای خطرپذیر در امریکای شمالی منتشر شد. در جغرافیای ایران اما با فیلترینگ، طرح صیانت (و دستور انتقال یک استارتآپ به پلتفرمهای داخلی) احتمال ورشکستگی کسبوکارهای ایرانی را چندین برابر بیشتر از معیارهای جهانی میکند تا جایی که حامد بیدی، کنشگر فضای آنلاین، اخیرا در گفتوگویی، فضای آنلاین اکوسیستم استارتآپی کشور را به «باغ سیب»ی تشبیه کرد که با اعمال فیلترینگ و کوچ اجباری به پلتفرمهای داخلی، گویی آن درخت را از جا کندهاند و بهزور باید در زمین دیگری کاشته شود. به همین دلیل است که در نتیجۀ پیمایشی ۶هزارنفری از میان فعالین استارتآپی کشور، نزدیک هفتاد درصدشان از وضعیت شغلیشان راضی نیستند و میل به مهاجرت دارند. طبعا کارمندان روابطعمومیها هم در این گروه میگنجند.
اینترنت آزاد و کارکردن در پلتفرمهای مطلوب یکی از مهمترین بازوهای روابطعمومیها در فعالیت روزانهشان است. اگر این دو پیشفرض از کارشان حذف شود، طبعاً کارایی لازم برای فعالیت از آنها سلب میشود. در چنین حالتیست که تعدیل آنها چه به علت مشکلات اقتصادی سازمانها که این روزها با عنوان «پایان اکوسیستم» میشنویم و چه حرکت به سمت همراهی با چارچوبهای «طرح صیانت» باشد، بهمعنی حرکت آن سازمان به سمت سرمایهگذاری کوتاهمدت است، چراکه روابطعمومیها در پی حفظ اعتبار برندهایند و این امر ناگزیر یک سرمایهگذاری بلندمدت است.
در ادامه علت تعدیلها و خسارتهای احتمالی ناشی از آن از منظرهای متفاوتِ مدیریت منابع انسانی، مدرس روابطعمومی و کارآفرینان خواهد آمد:
تیمور ستارزاده، کارآفرین در این باره بر این باور است که تجربه مدیریت کسبوکار و گزارشهای جهانی بازاریابی یادمان دادهاند که توسعه پایدار بازارهای جدید، وابسته به گسترش ارتباطات بازاریابی با جامعهای بزرگتر از مشتریان، یعنی مخاطبان است؛ مخاطب با شما تراکنش مالی ندارد، اما میتواند به مشتری تبدیل شود و مهمتر، در تصویر و سرنوشت کسبوکارتان تاثیر دارد.
او با اشاره به اینکه هویت هر کسبوکار را فقط رسانههایش نمیسازند، بلکه جریان غالب رسانهای، شبکههای اجتماعی و رسانههای فردی کاربران در شکل دادن آن تصویر اثرگذارند، توضیح میدهد: «از آنجا که در هلدینگی متشکل از نشر کتاب تا چند استارتآپ آنلاین، با مخاطبان و مشتریان متنوع در تعاملیم، معتقدیم روابطعمومی، استراتژی و لحن پیامهای ارتباطی بسیاری از این نقاط اتصال را پایش و مدیریت میکند. به نظرم در بحرانهای رسانهای برای هر گروه و سازمانی، این قضاوت مخاطبان است که میتواند موثرتر از ذهنیت یا واکنش مشتریان، سرنوشت آن گروه را تعیین کند؛ اگر شبکه ارتباطی پیشتر درست شکل گرفته باشند، میشود امید داشت که برای گفتگو و حل چالشها هنوز دیر نشده است. مخاطبان وفادار به یک برند، اگر به شفافیت او مطمئن باشند، در بحران کنارش میایستند.»
ستارزاده میگوید: «در رویکرد بیشتر مالکان کسبوکارها، روابطعمومی در مقایسه با اولویت فروش و جریان مستمر درآمدی، دور و کماهیت است؛ با همین نگاه در شرایط رکود و قطع درآمدها، روابطعمومی حتی پیش از بخش بازاریابی در صف اول تعدیلهاست.»
او براین باور است: «بقای یک کسبوکار فقط به سازوکار روابطعمومی آن متکی نیست… اما در سیل ویرانگر کنونی، روابطعمومی قوی میتواند یکی از پاروهای نجات باشد. از سوی دیگر، رفتار سازمانهای باتجربه و بزرگتر نشان میدهد که در روزگار سخت، از این شاخههای ارتباطی باقیمانده باید حتی بیشتر از قبل مراقبت کنیم تا به نقطه ثبات برسیم؛ برای ما با این نگاه، تیم محتوا و رسانه قطعهای از موتور حیات کسبوکارمان است؛ آنها مسیر شناساندن درون و بیرون سازمان به یکدیگر را با حساسیت بیشتری هموار میکنند. {با این مقدمات} ما در مسیر توسعه استارتآپی که به فروشندگان آنلاین بازارگاهها ابزار مدیریت و رشد فروششان را میدهد، در شرایط ناپایداری اینترنت، رویکردمان را از ترویج و انتشار محتوای آموزش خدماتمان، به گسترش ارتباطات بازاریابی تغییر دادهایم؛پس ماموریت همکاران روابطعمومیمان هم در این تغییر نقشها، بازتعریف شده است.»
علی شاکر، مدرس ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی نیز مهمترین مسئلۀ نیروهای روابطعمومیهای کشور در این روزها را بهروزنبودن بخش قابلتوجهی از آنها میداند. او در اینباره توضیح میدهد: «اینکه اساسا چند مدیر روابطعمومی در کشور وجود دارد که اصول سئو (نوشتن موثر براساس الگوریتم گوگل) را بدانند؟ چند نفرشان سازوکارهای ابزارهای هوشمند روابطعمومی را آموختهاند و برای گزارشهای پیشرفتۀ سازمانشان به کار میبندند؟ یکی از علت تعدیلهای اخیر را میتوان همین بهروزنبودن دانست. در چنین حالتی مدیر سازمان تصمیم به تعدیل نیرویی میگیرند که بهزعم او، روابطعمومی، ارزشافزودهای برای سازمان ندارد و مانند نیروهای روابطعمومی در سازمانهای دولتی، به نوشتن بیانیههای ترحیمی یا تبریکی اکتفا میکنند.»
او تاکید میکند: «این جریان نه فقط در ایران، بلکه در روند توسعه سازمانهای جهانی، تنها افرادی ابقا میشوند که بتوانند با ابزارهای جدید خود را وفق دهند.»
شاکر ادامه میدهد: «در آن سمت هم تمام نقد متوجه نیروهای روابط عمومی نسیت و مدیران سازمانها نمیدانند چطور باید از نیروهایشان برای بهبود و توسعه روابط درون و برونسازمانی کمک بگیرند؟ متاسفانه هنوز هم در مواقع بحرانی بسیاری از مدیران قائل به حلکردن مشکل به روش ریشسفیدیاند. آنها به تیم مارکتینگ بهعنوان عناصری درآمدزا باور دارند و نگاهشان به روابطعمومی، نگاهی تقلیلیافته است.»
سارا اسکویی، مدیر روابط عمومی نیز براین باور است که در این روزها، حیات و ممات سازمانها به روابطعمومیها بستگی دارد. اسکویی در این باره میگوید: «در شریط کنونی که اظهارنظر کوچک یا هر تصمیمی ممکن است حساسیت مردم را تحریک کند، نقش روابطعمومیها مهم میشود. چراکه در این روزها با حساسیت مردم بر تمامی آنچه میشوند، ممکن است موجب تحریم برندی شود و این بهمعنی ازدسترفتن اعتبار آن کسبوکار است.»
او بر این باور است که این نکتهسنجی و مهارت مسئول روابطعمومی است که میتواند از ریسکهای بزرگ جلوگیری کند یا عواملی که ممکن است موجب آن شود را پیشبینی کند. برای مثال ممکن است دربارۀ وقایع اخیر ایران حتی موافقت با مردم هم نیاز به ظرافتی داشته باشد و باید از کلمات دقیقی برای این اظهارنظر استفاده کرد، چراکه در میان موافقان هم جبههگیریها متفاوت است.
متاسفانه برخی از مدیران سازمانها که با نگاهی سنتی به مقولۀ روابطعمومی نگاه میکنند، تصور میکنند تمام حوزۀ عمل یک فرد در این موقعیت، به شبکههای اجتماعی وابسته است، به همین دلیل با فیلترشدن شبکههای اجتماعی، تصمیم به تعدیل او میگیرند. در حالیکه علاوه بر تاثیرگذاری بر شبکههای اجتماعی، پیشبینی، کنترل و مدیریت بحران یکی از مهمترین مهارتهای نیروی روابطعمومی است؛ چیزی که در این روزها بیش از هر زمانی به آن نیاز داریم.