عطارد زمانی شبیه زمین بوده است؛ پر از درخت، گونههای گیاهی مختلف و آب، طوری که آن را بهشت برین میخوانند. زمان میگذرد و فعالیت خورشید بیشتر میشود، درختها آتش میگیرند و گازهای گلخانهای جو عطارد را میپوشانند، گرما توانایی رد شدن از این گازها را ندارد و این موضوع سبب میشود بهشت برین به جهنمی داغ و سوزان تبدیل شود که جنبندهای در آن توانایی حیات نداشته باشد. ما نیز همین مسیر را پیش گرفتهایم و تنها فرقمان این است که مقصر در اینجا خورشید نیست و خودمان در حال تولید گازهای گلخانهای بیشتر هستیم و بخش عمدهای از این گازها از اگزوز خودروهایی خارج میشود که هر روز صبح برای رفتن به سر کار استارت میزنیم. تا دیر نشده باید فکری کرد، الگوها را تغییر داد و وسایل حمل و نقل عمومی را جایگزین خودروهای تکسرنشین کرد. گاهی اوقات باید راحتی خودمان را برای هدف بزرگتری فدا کنیم، مانند پدر خانواده که تمام هم و غمش خوشبختی فرزندانش است و هیچ چیز برای خودش نمیخواهد. شاید بهتر است ما نیز این حس را نسبت به نسل آینده داشته باشیم، به هر حال آنها در تاریخشان از ما به عنوان پدرانشان نام خواهند برد و ما باید تصمیم بگیریم که دوست داریم چه در تاریخشان بنویسند. پدرانشان باعث نابودی محل سکونتشان شدند؟ یا آنها را نجات دادند و اجازه دادند ریههایشان را از اکسیژن پر کنند؟ کمی هزینه بیشتر برای خرید وقت و آسودگی طرح ترافیک مشاغل زیادی آفرید. از فروش طرح گرفته تا افزایش تولید اسپریهای برف شادی و افرادی که جلو پلاکها را هنگام رد شدن از مناطق تحت پوشش دوربینهای ترافیکی میگرفتند. اینها همه بخشی از چرخهای است که به خاطر دور زدن طرحهای ترافیک و زوج یا فرد به وجود آوردیم. البته کارهای خوبی نیز در همین اثنا صورت گرفت، به عنوان مثال «اسنپ» با...