اولین تلاشها در زمینه محاسبات شناختی در اواخر قرن نوزدهم با فعالیتهای جرج بولِ ریاضیدان و کتابش «قواعد اندیشیدن» و همچنین گزارههای چارلز بابیج پیرامون ساخت «ماشینهای تحلیلی» آغاز شدند. هوش مصنوعی، اصطلاحی بود که توسط جان مککارتی متاخر در سال 1955 ابداع شد؛ او هوش مصنوعی را «علم و مهندسی ساخت ماشینهای هوشمند» معرفی میکرد. مطالعات در زمینه هوش مصنوعی معطوف به رشتههای دیگری از جمله روانشناسی، علوم اعصاب، زبانشناسی، ریاضی، منطق، علوم کامپیوتر و غیره بوده که از دهه 80 به اوج خودش رسید. در 11 مه 1997 تصور جهانی از هوش مصنوعی با شکست گری کاسپاروف قهرمان شطرنج جهان، از سیستم دیپبلوی آیبیام دگرگون شد. از دیگر رویدادهای مهم میتوان به موارد زیر اشاره کرد: سال 2005: روبات ساختهشده توسط محققان استنفورد، بر چالش بزرگ دارپا فائق آمد. سال 2011: سیستم واتسون دو مورد از بزرگترین مسائل بشر را حل میکند و این رقابتها در اینترنت منتشر نمیشوند. اما در واقع اندیشیدن درباره ماشینهای متفکر به دوران باستان، یعنی زمانی که یونانیها درباره ماشینهایی مثل روبات برنز تالوس، اتومات قهرمان اسکندریه یا مجسمه گالاتیا در بازگویی اوید، بازمیگردد. این ماشینهای خلاقانه از زمانهای گذشته قوه مخیله بشر را مشغول کرده بودند، لیکن تنها در این چند دهه اخیر محاسبات شناختی به شکلی واقعی وارد زندگی انسانها شده است. به گفته درمندرا مودا، مدیر بخش محاسبات شناختی آیبیام:«محاسبات شناختی فراتر از آن چیزی است که امروزه با عناوین هوش مصنوعی یا تعامل کامپیوتر و انسان میشناسیم؛ در این عرصه مفاهیمی از جمله ادراک، حافظه، توجه، زبان، هوش و آگاهی مورد بحث قرار دارند. در یک برنامه هوش مصنوعی، معمولاً الگوریتمی برای حل یک مساله خاص طراحی میشود؛ در حالی که محاسبات شناختی در پی یافتن الگوریتمی جهانشمول پیرامون چند و چون عملکرد مغز است. این الگوریتم باید ظرفیت حل آرایه وسیعی از مسائل را داشته باشد.» محاسبات شناختی...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.